ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الکافرون ۱ الی ۶
سوره کافرون
مکّى است و از نظر ابن عبّاس و قتاده مدنى و آن باتّفاق شش آیه است.
فضیلت آن:
در حدیث ابى بن کعب است که کسى که قرائت کند قل یا ایها الکافرون را مانند آنست که ربع قرآن را قرائت کرده و مریدان شیاطین از او دور میشوند و از شرک مبرّا و از فزع و هول بزرگ در عافیت باشد.
و از جبیر بن مطعم روایت شده که گوید رسول خدا (ص) بمن فرمود آیا دوست دارى اى جبیر اینکه هر گاه براى سفر بیرون رفتى از بهترین یارانت باشى از جهت شخصیت و بیشترین ایشان باشى از جهت زاد و توشه گفتم بلى پدرم و مادرم بفدایت اى رسول خدا، فرمود این پنج سوره قل یا ایها الکافرون، و اذا جاء نصر اللَّه و الفتح و قل هو اللَّه احد و قل اعوذ برب الناس را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ در هر سوره بخوان.
جبر بن مطعم گوید: من مال زیاد نداشتم و با آنکه خدا میخواست بیرون روم بیرون میرفتم، پس من با همّتترین آنها و پر زادترین آنها بودم تا از سفرم بر میگشتم.
و از فروه بن نوفل اشجعى از پدرش روایت کرده که او خدمت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله آمده و گفت یا رسول اللَّه آمدم محضر شما براى اینکه مرا چیزى بیاموزى که در موقع خوابم بگویم، فرمود آن گه که در خوابگاهت رفتى بخوان قل یا ایها الکافرون، آن گاه بخواب بر پایان آن که برائه و بیزارى از شرک است شعیب الحداد از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت کرده که پدرم میفرمود، قل یا ایها الکافرون ربع (یک چهارم) قرآن است و آن بزرگوار هر گاه از قرائت آن فارغ میشد میگفت اعبد اللَّه وحده اعبد اللَّه وحده، عبادت میکنم خدا را بتنهایى، عبادت میکنم خدا را به یکتایى.
و هشام بن سالم از ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت کرده که فرمود:
هر گاه گفتى لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ، پس بگو و لیکن اعبد اللَّه مخلصا له دینى پس هر گاه از آن فارغ شدى بگو دینى الاسلام دینى الاسلام دینى الاسلام، نمىپرستم آنچه شما میپرستید و لیکن مىپرستم خدا را از روى اخلاص دین من براى اوست، دین من اسلام است سه بار.
حسین بن ابى العلاء روایت کرده که فرمود کسى که قرائت کند قل یا ایها الکافرون و قل هو اللَّه احد را در نماز واجبى از واجباتش خدا او را و پدر و مادرش و فرزندانش را بیامرزد، و اگر شقى باشد از دیوان اشقیاء محو و در دیوان سعداء نوشته شود و خدا او را سعید زنده نماید و شهید بمیراند و در زمره شهیدان مبعوث گرداند.
توضیح و وجه ارتباط این سوره با سوره قبل:
یاد نمود خداى سبحان در سوره کوثر که دشمنان پیامبرش او را عیب جویى کرده که او ابتر و بلا عقب است، پس آنها را رد کرد و در این سوره یاد نمود که آنها خواستند از حضرت مداهنت و نرمش را، پس خدا او را امر فرمود که از آنها برائت جوید و فرمود:
[سوره الکافرون (۱۰۹): آیات ۱ تا ۶]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ (۱)
لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (۲)
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۳)
وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ (۴)
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۵)
لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ (۶)
ترجمه:
بنام خداوند بخشاینده مهربان
(۱) بگو اى گروه کافرها
(۲) نمى پرستم آنچه شما مى پرستید
(۳) و شما عبادت کننده نیستید خدایى را که من میپرستم
(۴) و من عبادت کننده نیستم بتهایى را که شما پرستیده اید
(۵) و شما عبادت کننده نیستید خدایى را که من میپرستم
(۶) دین شما براى شما و دین من براى من.
قرائت:
نافع و ابن کثیر و حفص از عاصم (لى دین) بفتح یاء و دیگران بسکون یاء خوانده اند.
دلیل:
سکون دادن یاء از ولى و فتحه دادن آن هر دو نیکو و جایز است.
اعراب:
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ نیکو بود من اعبد باشد و لیکن بما آمده تا اینکه مطابقت با ما قبل و ما بعدش کند، و بعضى گفته اند، که ما در اینجا به معناى من است و ضمیرى که عود کننده از صله بموصول است در تمام جملات حذف شده و تقدیرش این است ما تعبدونه و ما اعبده و ما عبدتموه.
شأن نزول:
این سوره در باره چند نفر از صنادید و بزرگان قریش بنام حارث بن قیس سهمى و عاص بن وائل و ولید بن مغیره و اسود بن عبیغوت زهرى و اسود بن مطلب ابن اسد و امیه بن خلف نازل شده است.
چون آنها آمدند خدمت حضرت رسول (ص) و گفتند اى محمد تو دین ما را پیروى کن ما هم دین تو را پیروى نموده و تو را در تمام کارهاى خودمان شریک و سهیم مینمائیم، یک سال تو خدایان ما را بپرست، و یک سال ما خداى تو را مى پرستیم، پس اگر آنچه تو آورده اى بهتر بود از آنچه در دست ماست که ما شرکت نمودیم در آن و حظ و نصیب خود را از آن دریافت کردهایم و اگر آنچه در دست ماست (از بت پرستى) بهتر باشد از دین تو تو در امر ما شرکت کرده و حظ و نصیب خود را از آن گرفته اى.
پس آن حضرت فرمود پناه میبرم بر خدا که براى او شریکى قائل بشوم و غیر او را شریک او گردانم، گفتند بیا بعضى از خدایان ما را استلام کن و دست بر آنها بزن ما تو را تصدیق نموده و خداى تو را مىپرستیم فرمود، صبر کنید تا ببینم چه دستورى از خدایم میرسد، پس نازل شد قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ … پس پیغمبر (ص) برگشت بمسجد الحرام و در آن پر بود از قریش، پس بر سر ایشان ایستاد و سوره را تا آخر قرائت فرمود، و چون از خواندن سوره فارغ شد قریش از او مأیوس و ناامید شدند و او را با اصحابش اذیّت و شکنجه نمودند.
ابن عبّاس گوید، در باره آنها نازل شد آیه شریفه أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ، آیا غیر خدا را بمن فرمان میدهید که بپرستم، اى نادانان.
تفسیر:
خداوند سبحان پیامبرش (ص) را خطاب فرمود، (قُلْ) بگو اى محمد (یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ) اراده نمود قومى معروف و معیّن را براى اینکه الف و لام براى عهد است.
(لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ) یعنى نمى پرستم خدایانى را که شما در امروز و در این حال مى پرستید.
(وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ) و شما هم عبادت کننده نیستید خدایى را که امروز من او را عبادت میکنم و نیز در اینحال مى پرستم.
(وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ) و من عبادت کننده نیستم بتهایى را که شما عبادت میکنید در آینده و بعد از امروز.
(وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ) و شما هم عبادت کننده نیستید خدایى را که من عبادت میکنم، ابن عباس و مقاتل گویند، در ما بعد امروز از اوقات آینده.
زجاج گوید: پیغمبر (ص) باین سوره نفى فرمود، عبادت خدایان ایشان را از خودش در حال و آینده، و نفى فرمود از ایشان عبادت خدا را در حال و آینده، و این در باره قومى مثل حارث بن قیس سهمى و عاص ابن وائل و ولید بن مغیره و سه نفر دیگر بود که خداوند سبحان آن حضرت را اعلام نمود بعدم ایمان ایشان مانند قول او قصه نوح (ع) أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ، البتّه هرگز ایمان نیاورد از خویشان تو مگر آنکه قبلا ایمان آورده.
و نیز فراء در وجه تکرار گوید: چون قرآن بلغت عرب نازل شده و از عادت ایشان تکرار کلام بوده براى تأکید و فهمانیدن طرف تا اینکه جواب دهند میگوید بلى بلى آرى آرى و ممتنع میگوید لا لا نه، نه، گوید، و مثل آنست قول خداى تعالى کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ، و انشاد کرده و گوید:
و کائن و کم عندى لهم من صنیعه | ایادى شفّها علىّ و اوجبوا | |
و مثل اینکه و چه بسیار است براى ایشان پیش من از نیکویىهایى که مکرّر نمودند بر من. و سرود:
کم نعمه کانت لکم | کم کم و کم | |
چه مقدار نعمتى که براى شما بوده چه اندازه چه مقدار و چه اندازه.
و دیگرى گوید:
نعق الغراب ببین لیلى غدوه | کمکم و کم بفراق لیلى ینعق | |
کلاغ صدا نمود و غار کرد صبحگاهان بمردن لیلى، چه اندازه، چه اندازه و چه مقدار بجدایى و فراق لیلى صدا میکند.
و دیگرى گفته:
هلّا سألت جموع کنده | یوم ولّوا این أینا | |
آیا سؤال نکردى جمعیّت قبیله کنده را روزى را که اعراض کردند و پشت نمودند که کجا و چه وقت.
و دیگرى گوید:
اردت لنفسى بعض الامور | فاولى لنفسى اولى لها | |
قصد کردم براى خودم بعضى از کارها را، پس سزاوارتر و شایستهتر به نفس من سزاوارتر است براى آن.
گوید: و این شایسته ترین موارد است بتأکید براى اینکه کافرها در موضع اوّل اقدام کردند و تکرار نمودند، پس خداوند سبحان تکرار نمود آن را تا اینکه تأکید کند تا امیدى و یأس ایشان را، تکرار و بعضى نیز در این باره گفته اند: البتّه معنایش اینست که بتهایى را که شما عبادت میکنید، من عبادت نمیکنم و شما هم عبادت کننده نیستید خدایى را که من او را عبادت میکنم هر گاه باو شرک ورزیدید و بتها و غیر بتها را عوض خدا عبادت نمودید و فقط عبادت میکند خدا را کسى که عبادتش را خالصانه براى او انجام دهد.
(وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ) یعنى عبادت نمیکنم عبادت شما را، پس ما مصدریّه است.
(وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ) یعنى و شما عبادت نمیکنید عبادت مرا بر مثل آنچه ما ذکر کردیم آن را، پس اراده کرد در اولى معبود را و دوّمى عبادت را.
پس اگر گفته شود اختلاف معبودها معلوم، معناى اختلاف عبادت چیست.
مىگوییم البتّه آن حضرت عبادت میکرد خدا را بر وجه اخلاص ولى ایشان مشرک بودند بخدا در عبادتش پس اختلاف دو عبادت هم روشن گردید، و براى اینکه آن حضرت به معبود و پروردگارش بسبب افعال مشروعه تقرّب پیدا میکرد ولى بتپرستها این کار را نمیکردند تقرّب به بتها مى جستند بوسیله اعمالى که از روى جهل و نادانى بآن اعتقاد داشتند.
(لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ) در این آیه چند وجه ذکر شده است:
۱- اینکه براى شما پاداش دین شما و براى من پاداش دین من پس مضاف حذف شده و مضاف الیه جاى آن قرار گرفته.
۲- اینکه یعنى براى شما کفرتان بخدا و براى من دین توحید و اخلاص و این گرچه ظاهرش اباحه است پس بیگمان آن بیم و تهدید و مبالغه در نهى و منع است، مانند قول او اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ، هر چه میخواهید بکنید.
۳- بدرستى که دین پاداش عمل و کیفر کردار است و معنایش براى شما پاداش اعمالتان و براى من پاداش و جزاء عملم. شاعر گوید:
اذا ما لقونا لقیناهم | و دنّاهم مثل ما یقرضونا | |
هر گاه ملاقات کردند ما را ما هم آنها را دیدار خواهیم نمود، و آنها را- پاداش میدهیم مانند آنچه بما قرض میدهند، و این سوره متضمّن معجزهاى براى پیامبر ما (ص) است از جهت اخبار بآنچه در آینده خواهد شد از آنچه را راهى بعلم او نیست مگر بوحى از جانب خداى عالم و دانا بغیبها پس آنچه خبر داد واقع شد چنانچه خبر داده بود و در آن دلالت بر مذمّت مداهنه و سستى در دین و وجوب مخالفت با کفّار و اهل باطل و بیزارى و دورى از ایشان است.
داود بن حصین از حضرت ابى عبد اللَّه (ع) روایت کرده که فرمود هر گاه قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ را خواندى پس بگو یا ایّها الکافرون و هر گاه گفتى لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ بگو اعبد اللَّه وحده و هر گاه گفتى لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ بگو ربّى اللَّه و دینى الاسلام.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۷