تابوت و سکینه _ ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
تابوت و سکینه
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ پیامبرشان بعد از آنکه انکار آنها را به سبب قیاس فاسدشان دید براى ملزم کردنشان گفت:
إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ از نشانه هاى پادشاهى او این است که تابوت را به راه مى آورد «تابوت» یا بر وزن فعلوت است از «تاب» به معنى بازگشت، صاحبش به خدا بود و نیز سبب بازگشت خداوند به او بود، یا بر وزن «فلعوت» مانند طاغوت از «تبى یتبوأ» یعنى جنگ کرد یا به غنیمت گرفت، چون تابوت سبب غلبه و غنیمت در جنگ بود.
و ممکن است بر وزن «فاعول» باشد اگر چه مانند «سلس» و «قلق» به صورت سالوس و قالوق کمتر به کار رفته است. زیرا بتوّتا (مثل تنوّر) به معنى تابوت، بیانگر آن است که تابوت بر وزن فاعول است، و آن تابوت عبارت از صندوقى بود که خداوند براى مادر موسى نازل نمود، تا موسى را در آن گذاشت و به دریا افکند، لذا بنى اسرائیل به آن تبرّک مى جستند، وقتى که موسى را اجل فرا رسید الواح وزره و هر چه که از آیات نبوّت در نزد او بود در صندوق گذاشت، و آن را نزد وصىّ خود یوشع به ودیعه نهاد و تابوت همچنان بین آنها بود تا این که به آن بى احترامى کردند و بچّه ها در راه با آن بازى مى کردند. مادام که تابوت بین بنى اسرائیل بود آنها در عزّت و شرف بودند، ولى وقتى که مرتکب معاصى شدند و تابوت را سبک شمردند خداوند تابوت را بالا برد و از بین آنان برداشت[۲۵] سپس وقتى که از نبىّ در خواست کردند و خداوند طالوت را به عنوان ملکى که جنگ کند به سوى آنها فرستاد تابوت را خداوند به آنها برگردانید، چنانچه خداوند فرمود که علامت و نشانه پادشاهى طالوت این است که تابوت را بیاورد.
فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ اخبار در بیان سکینه مختلف است در خبرى آمده است که آن بادى است از بهشت و صورتى دارد مانند صورت انسان و هرگاه تابوت را در میان مسلمانان و کفّار مىگذاشتند اگر مردى بر تابوت جلو مىافتاد نباید بر مىگشت بلکه باید یا کشته مىشد یا غلبه مىکرد، و اگر کسى بر مىگشت کافر شده بود و امام او را مىکشت.
و در خبرى آمده است: سکینه روح خداست که حرف مىزند، و هر وقت در چیزى اختلاف مىکردند آن را به سخن مىآوردند و آنان را از آنچه که مىخواستند خبر مىداد.
و در خبر دیگرى است: سکینه اى که در بین بنى اسرائیل بود بادى بود که از بهشت مىوزید، و براى او صورتى بود مانند صورت انسان[۲۶].
و در خبر دیگرى است: سکینه بادى است از بهشت خارج مىشود و صورتى مانند صورت انسان دارد و بوى خوشى دارد، و این همان است که بر ابراهیم نازل شد، و در حول ارکان خانه خدا دور مىزد و آن پایه ها و ستونها را به زمین مىگذاشت[۲۷].
و در خبر دیگرى است: سکینه دو بال دارد و یک سر مانند سر گربه که از زیر جداست[۲۸].[۲۹] وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ یعنى موسى و هارون و آل آن دو، چون خیلى وقتها چیزى که اضافه به چیز دیگر مىشود مضاف و مضاف الیه همه با هم اراده مىشوند مخصوصا وقتى که حیثیّت اضافه مورد نظر باشد و اخبار در تفسیر بقیّه مختلف است. پس در بعضى از اخبار است که آن ذریّه انبیاست، و در بعضى اخبار منظور ذریّه انبیا و ریزههاى الواح است که در آن علم و حکمت وجود دارد.
و در بعضى اقوال این است که علم از آسمان آمد و در الواح نوشته شد و در تابوت گذاشته شد.
و در بعضى دیگر است: در تابوت الواح موسى است که شکسته است، و طشتى که دلهاى انبیا در آن شسته مى شود، نیز در تابوت است.
و در بعضى دیگر است: در تابوت فقط عصاى موسى بود.
و در بعضى اقوال است که تابوت چیزى است که خداوند در آن صورت انبیا را بر آدم نازل کرده است، پس اولاد آدم آن را به ارث بردند.[۳۰] تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ برخى گفته اند: ملائکه آن را بین زمین و آسمان حمل مىکردند، و در خبر است[۳۱]: تابوت در دست دشمنان بنى اسرائیل از عمالقه بود و آن وقتى بود که امر بر بنى اسرائیل سخت شد و حادثه ها در بین آنان پدید آمد سپس خدا از دست آنها گرفت و دوباره به بنى اسرائیل برگردانید.
و بعضى گفته اند: وقتى که دشمنان بر تابوت غلبه کردند آن را داخل خانه بتها کردند، پس بتهایشان سرنگون شد و برو افتاد، پس تابوت را خارج کردند و در جاى دیگرى از شهر گذاشتند، پس دردى در گردنشان در گرفت، و در هر جائى که تابوت را گذاشتند آنجا بلا و مرگ و و با ظاهر شد، پس آن را به فال بد گرفتند و بر پشت دو گاو گذاشتند ملائکه آن دو گاو را به سوى طالوت کشاندند[۳۲].
و در خبرى پرسیده شده است که: بزرگى آن چقدر است؟
معصوم (ع) فرمود: سه زرع در دو زرع[۳۳]. از مجموع اخبار و بیان منظور بر مىآید که سکینه و بقیّه که مراد از تابوت است، سینهاى مىباشد که با نور امام روشن شود که در آن، صورت غیبى از بهشت ظاهر شود و سینهاى که در آن صورت غیبى نمودار شود با نصرت و ظفر همراه است، و ملائکه آن سینه را حمل مىکنند، و در میان آن طشتى است که دلهاى انبیا در آن شسته مىشود، و در آن ذریّههاى انبیا و صورتهاى آنان و بقیّه آل موسى و هارون قرار دارند، و در آن علوم و حکمت است و این صورت با ابراهیم (ع) بود و در اطراف ارکان خانه خدا دور مىزد.
و ظهور این صورت بشارتى است از خدا به نبوّت و ولایت که اگر در انسان متمکّن و ثابت شود بهمنزله بادى است که از بهشت مىوزد و بشارت به عنایت از جانب خدا مىدهد، و این سبب استجابت دعا و نازل شدن نصرت و تأیید از خداست، و به همین جهت هم در قرآن درباره سکینه ذکر شده است که مقارن و همراه نصرت و تأیید خداست و همراه با لشکریانى است که شما آنها را نمىبینید.
و صوفیان اصطلاح نموده اند که این صورت را سکینه نام گذارند، زیرا که آن سبب سکون و آرامش نفس است، و بهوسیله آن سختى تکلیف برداشته مىشود و سختى به لذّت تبدیل مىشود، و احسان که عبارت از عبادت است حاصل مىشود به نحوى که عابد خدا را مىبیند، زیرا که دیدن آن صورت دیدن خداست، و قول امام صادق (ع): آیا خدا را در جائى که نشستى نمىبینى؟ اشاره به همین دیدن است. و قول خداى تعالى: کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ و وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ و جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ و اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ و قول امام (ع) «انا الصّراط المستقیم»[۳۴] و قول مولوى (ره):
چون که با شیخى تو دور از زشتیئى | روز و شب سیّارى و در کشتیئى | |
و قول او:
هیچ نکشد نفس را جز ظلّ پیر | دامن آن نفسکش را سختگیر | |
و امثال اینها همه اشاره به این ظهور و آن معیّت است.
و چون معانى اقتضاى ظهور در مظاهر پست و پائین مىکند لذا ممکن است تابوت در ظاهر صندوقى باشد از چوب شمشاد که با طلا روى آن پوشانده شده باشد، و همه آن را حسّ کنند، و هرجا که تابوت باشد نبوّت با آن همراه است و با آن دور مىزند.
گویا که بسیارى از بنى اسرائیل چنین بودند که تابوت و سکینه و بقیّه آل موسى و هارون به حسب معنى و تأویل بر سینه هایشان ظاهر مىشد، براى این که قوّت نفوس پدرانشان در آنها اثر مىکرد و خداوند به سبب پدرانشان به آنها تفضّل نمود، و به همین جهت در بین آنها انبیاى زیادى بودند تا جائى که در یک روز تا ظهر جماعت زیادى از آنها را کشتند و حالشان تغییر نکرد انگار که هیچ کارى نکردند.
و چون مرتکب معاصى شدند آن فضل و لطف از آنها برداشته شد، و دیگر از تشرّف به تابوت و سکینه محروم شدند، و بعد از آنکه مضطرّ شدند و به پیامبرشان پناه بردند خداوند با اعاده تابوت به آنان تفضّل نمود و آن را علامت پادشاهى طالوت قرار داد، و فرمود:
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ که این نشانهاى است براى شما و ممکن است که این کلام از تتمّه کلام پیامبرشان باشد.
إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ اگر با ایمان بودهاید، که این کلام شرط تهییجى است، لذا پس از ظهور تابوت و اقرار به طالوت براى او سربازانى جمع کردند و به جنگ با جالوت رفتند.
ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، ج۳، بقره آیه ۲۴۸