ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره العصر ۱ الی ۳
سوره العصر
مکّى است، و باتّفاق مفسّرین سه آیه است.
اختلاف آن:
در دو آیه، وَ الْعَصْرِ غیر مکى و مدنى اخیر بالحق مکى و مدنى اخیر
فضیلت آن:
در حدیث ابى بن کعب است، که هر کس آن را قرائت کند خداوند ختم فرماید براى او بصبر و در روز قیامت با اصحاب حق بوده باشد.
حسین بن ابى العلاء از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت کرده که فرمود: کسى که در نوافلش و العصر را قرائت کند خداوند او را در روز قیامت برانگیزد در حالى که چهره و صورتش درخشنده و لبانش پر خنده و چشمانش روشن تا داخل بهشت گردد.
توضیح و وجه ارتباط این سوره با سوره قبل:
خداوند سبحان آن سوره را پایان بوعید از الهاء و سرگرمى به تکاثر و این سوره را شروع نمود بمثل آن و اینکه انسانى در خسرانست مگر مؤمن صالح، پس فرمود:
[سوره العصر (۱۰۳): آیات ۱ تا ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ الْعَصْرِ (۱)
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ (۲)
إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (۳)
ترجمه:
بنام خداوند بخشاینده مهربان
(۱) سوگند بعصر
(۲) که حقّا انسانى در خسران و زیان کاریست
(۳) مگر آن کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح و شایسته انجام داده و یکدیگر را بمتابعت حق سفارش کرده و یکدیگر را بشکیبایى (در گرفتاریها و تحمّل رنج عبادات) سفارش نموده اند.
لغت:
اصل عصر: فشردن لباس و مانند آنست و فشردن براى بیرون کردن آب آن است و از آنست فشردن روزگار پس البتّه آن وقتیست که فشردن آن امکان داشته باشد چنانچه لباس را میفشرند. اعشى گوید:
یروح بنا عمرو و قد قصر العصر | و فى الرّوحه الاولى الغنیمه و الاجر | |
عمر از ما میگذرد و حال آنکه عصر کوتاه است و در رفتن اوّل غنیمت پاداش است.
و العصران: صبح و شام و العصران شب و روز است.
گوید:
و لن یلبث العصر ان یوم و لیله | اذا طلبا ان یدرکا ما تیمّما | |
هرگز شب و روز توقّف نکنند آن گاه که طلب کنند اینکه آنچه مبارک است ادراک نمایند.
اعراب:
اراده فرموده بانسان تمام افراد بشر را نه تنها مفرد را بدلالت اینکه استثناء کرد و جدا نمود از آن الَّذِینَ آمَنُوا افرادى را که ایمان آوردند، و بعضى از ایشان از ابى عمرو روایت کرده اند وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ بر لغت کسى که میگوید مررت ببکر بکسر باء صبر، (براى اینکه بعضى از اعراب نقل میکنند جرّ حرف آخر به ساکن قبل از آن و میگوید، مررت ببکر بکسر کاف در وقف).
تفسیر:
(وَ الْعَصْرِ) ابن عبّاس و کلبى گویند، خداوند سبحان قسم یاد کرده بروزگار براى اینکه در آن عبرت و اعتبارست براى صاحبان دیده از جهت گذشت شب و روز بنا بر تقدیر دورها و بگفته حسن و قتاده: آن وقت نزدیک بشام است، پس بنا بر این خداوند سبحان قسم یاد کرده بطرف آخر از روز براى آنچه که در آنست از دلالت بر وحدانیّت و یکتایى خداى تعالى به پشت کردن روز و آوردن شب و رفتن سلطنت خورشید چنانچه قسم یاد کرده بضحى که آن طرف اوّل روز است براى آنچه که در آنست از حدوث پادشاهى آفتاب و روز آوردن روز، و اهل ملّتها این دو وقت را تعظیم نموده و بزرگ میدارند.
مقاتل گوید: خداوند قسم یاد کرده بنماز عصر و آن وسطى و میانه و ابن کیسان گوید: آن شب و روزند و بآنها عصران گفته میشود.
(إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ) حقا که انسانى هر آینه زیانکار است، این جواب قسم است، و انسان اسم جنس است، و مقصود اینکه او هر آینه در نقصان است براى اینکه هر روز از سرمایه عمر او میکاهد و آن سرمایه اوست، پس هر گاه سرمایه رفت و با آن کسب طاعت نکرد بر نقصان و زیان طول دهر او خواهد بود و خسران او زیرا خسرانى و زیانى بزرگتر از استحقاق عقاب دائمى نیست.
و بنا بر گفته اخفش لفى خسر یعنى در هلاکت است.
(إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) مگر آنان که ایمان آورده اند و کار پسندیده از عبادت کردند، استثناء کرد و جدا نمود از میان مردم مؤمنانى که توحید خدا را تصدیق نموده و بطاعت خدا عمل کردند.
(وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ) یعنى بعضى از ایشان برخى دیگر را بمتابعت حق و دورى کردن از باطل سفارش نمودند.
و بنا بگفته حسن و قتاده: حق قرآنست یعنى سفارش قرآن را بهم نمودند، و بگفته مقاتل: حق ایمانست و توحید.
و بعضى گفته اند: حق آنست که در موقع مردن به کسان خود که جاى گزینان آنهایند بگویند، از دنیا نروید مگر آنکه شما مسلمان باشید.
(وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ) حسن و قتاده گویند: یعنى بعضى از ایشان برخى دیگر را سفارش میکردند، بر صبر و شکیبایى بر تحمّل ناراحتیها و دشواریها در طاعت خدا و بصبر کردن و شکیبایى نمودن از معصیتهاى الهى، یعنى این گروه در خسران و زیان نیستند بلکه ایشان در بزرگترین سود و زیادى هستند زیرا بسبب کسب طاعت و انفاق عمر در راه طاعت سود و ثواب را مىبرند، پس مانند آنست که سرمایهشان باقى مانده چنانچه تاجر وقتى سرمایه از دستش بیرون رفت و سودى عایدش شد این را رفتن سرمایه نمىگویند.
و بعضى گفته اند: لفى خسر یعنى هر آینه در عقوبت و مغبونیت از فوت اهل و منزلش در بهشت میباشد.
و بعضى گفته اند: مقصود از انسان کافر معیّن است و او ابو جهل و یا ولید بن مغیره است و در این سوره بزرگترین دلیل است بر اعجاز قرآن آیا نمى بینى که این سوره با کمى حروفش دلالت مى کند بر تمام نیازمندیهاى انسان در دین از جهت علم و عمل و در وجوب سفارش و تواصى بحق و شکیبایى اشاره بلزوم و وجوب امر بمعروف و نهى از منکر و دعوت بتوحید و عدل و اداء واجبات و دورى از زشتیها و گناهانست.
و بعضى گفته اند: که در قرائت ابن مسعود، و العصر ان الانسان لفى خسر و انّه فیه الى آخر الدهر است و این قرائت از على (ع) هم روایت شده است
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۷