یس --ترجمه مجمع البيان

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره یس ۷۱ الی ۷۶

[سوره یس (۳۶): آیات ۷۱ تا ۷۶]

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ (۷۱)

وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ (۷۲)

وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا یَشْکُرُونَ (۷۳)

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ (۷۴)

لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (۷۵)

فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۶)

 

 

ترجمه:

۷۱- آیا کافران ندیدند که ما براى بهره ‏بردارى آنها چهارپایان را به دست قدرت خویش آفریده  ‏ایم که ایشان آنها را بتصرّف خود درآوردند.

۷۲- و آن چهارپایان را براى ایشان رام کردیم که بعضى از آنها مرکب سوارى ایشانست و برخى از آنها را میخورند.

۷۳- و براى ایشان در چهار پایان سودهایى و آشامیدنیها است آیا سپاس نگذارند.

۷۴- و مشرکان بجز خداى یکتا خدایانى فراگرفتند بامیدى که ایشان یارى شوند.

۷۵- بتها توانایى یارى کردن ایشان را ندارند و بت پرستان براى آن خدایان دروغین سپاه و لشکرند حاضر شده.

۷۶- پس اى پیامبر سخن مشرکان تو را محزون و اندوهگین نسازد- بدون تردید ما هر چه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم.

 

 

 

قرائت:

در شواذ حسن و اعشى (رکوبهم) خوانده و عایشه و ابى بن کعب، (رکوبتهم) خوانده اند.

 

 

دلیل:

اما رکوب مصدر و کلام بر حذف مضاف است و تقدیر آن فمنها ذو رکوبهم است و ذو الرکوب آن مرکوب (اسب الاغ و قاطر و شتر) و جایز است که تقدیر فمن منافعها رکوبهم باشد چنانچه شخصى بدیگرى میگوید من برکاتک وصول الخیر الىّ على یدک، از برکات تو رسیدن خیر است بمن بدست تو، و امّا رکوبتهم بر وزن مرکوبه مثل فتوبه و حلوبه و جزوره براى آنکه خمیده پشت و یا حیوانى که پالانش گذارند و یا دوشیده میشود و یا سرش بریده میشود.

 

 

 

تفسیر:

سپس خداوند سبحان اعاده سخن داد بذکر ادلّه توحید و یکتایى خود و فرمود:

أَ وَ لَمْ یَرَوْا یعنى آیا نمیدانند أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ‏ که البته بدون تردید ما ایجاد کردیم براى بهره‏بردارى و منافع ایشان‏ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا یعنى از آنچه که متولّى و متصدّى آفریدن آن شدیم و باختراع و ایجادمان که شریکى در آفریدن آن نداشتیم، و بکمک و یاورى آن را نیافریدیم، و ید در لغت بر چند قسم است: بعضى از آن عضو است و بعضى از آن نعمت است و برخى از آن قوه و نیرو است، و بعضى از آنهم تحقیق اضافه است، در معناى نعمت گفته مى شود (لفلان عندى ید بیضا) براى فلانى نزد من حق نعمت است، و بمعناى‏ قوّه هم میگویند تلقى فلان قولى بالیدین، یعنى فلان کس گفته مرا تلقّى بقبول و توان نمود و بمعناى تحقیق اضافه قول شاعر است:

دعوت لما نابنى مسورا فلبّى فلبن یدى مسورا

صدا زدم مسور را براى آن ناراحتى و سختى که مرا عارض شده بود، پس مسور مرا پاسخ داد و با دو دستش مرا یارى کرد، شاهد این بیت” یدى مسور” است که بمعناى تحقیق اضافه است و البتّه آن را ستوده براى تحقیق مبالغه در اضافه بمسور و میگویند: هذا ما جنت یداک، این نتیجه جنایت دو دست تو است معناى در آیه و وقتى یک نفر بگوید” فما عملت هذا بیدى” این دلالت مى‏کند بر تنهایى او در عملش بدون آنکه بکسى وا گذاشته باشد و یا دیگرى کمکش کرده باشد.

(أَنْعاماً) یعنى شتر و گاو و گوسفند فَهُمْ لَها مالِکُونَ‏ یعنى و اگر چه ما نیافریدیم که آن را مالک شوند و بآن منتفع شوند و به شیرهاى آنها و سوار شدن بر پشت آنها و خوردن گوشت آنها.

و بعضى گفته‏ اند: یعنى پس ایشان ضبط کننده و غلبه کننده ‏اند و ما نیافریدیم آنها را وحشى تا از ایشان فرار کنند و نتوانند آنها را نگاه دارند پس آن حیوانات مسخّر و در تحت اختیار ایشانند و این قول اوست.

وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ‏ یعنى ما آنها را مسخّر ایشان گردانیدیم تا مطیع و رام آنها شدند. فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ‏ تقسیم فرمود انعام را به اینکه بعضى را مرکب سوارى قرار داد (مانند اسب و الاغ و قاطر) و بعضى را کشتنى قرار داد تا با گوشتش بهره ‏مند شده و از آن بخورند، مقاتل گوید، رکوب حموله یعنى شتر و گاو است.

وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ‏ پس از منافع آن پوشیدن پوست و پشم و مو و کرک و خوردن گوشت آنها و سوار شدن بر پشت‏هاى آنها و غیر اینها از انواع بسیارى که در آنهاست و نوشیدن از شیر و ماست آنها أَ فَلا یَشْکُرُونَ‏ آیا خداى تعالى را سپاس نمیکنید بر این نعمتها، سپس یاد نمود جهل- و نادانى کفّار را و گفت:

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً و از غیر اللَّه خدایانى براى خود قرار دادند که آنها را مى‏پرستیدند لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ‏ یعنى تا شاید ایشان را یارى کند و عذاب خدا را از آنها دفع نمایند. لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ‏ یعنى این خدایانى که پرستیدند قدرت یارى کردن ایشان و دفاع از آنها را ندارند.

وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ‏ جبائى گوید: یعنى البتّه این خدایان بایشان در آتش حاضر شده‏اند براى آنکه هر حزب و گروهى با آنچه پرستیده‏اند از بتها در آتش‏اند، پس لشگرى نیست که از ایشان سوختن را دفع کند و نیستند آن بتها قادر بر اینکه عذاب و شکنجه را از آنها برطرف کنند و این چنانست که خداوند سبحان فرموده:

إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ‏[۱] شما و آنچه جز خدا میپرستیدید هیزم و سوخت جهنّم هستید.

و قتاده گوید: کفّار و بت پرستها لشگر بتهایند زیرا در دنیا و براى آنها خشمگین شده و اطراف آنها حاضر میشدند یعنى براى بتها در دنیا غضب میکردند و حال آنکه آنها سودى برایشان نداشتند و نه دفع شرّى از آنان مینمودند.

زجاج گوید: یارى بتها میکردند و حال آنکه آنها توان یارى ایشان را نداشتند، آن گاه پیغمبرش (ص) را تسلیت داده به اینکه گفت:

فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ‏ پس تو را اندوهگین نکند قول ایشان در تکذیب کردنت.

إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ‏ بدرستى که ما میدانیم آنچه را در خاطرشان پنهان نمایند. وَ ما یُعْلِنُونَ‏ و آنچه را که بر زبان خودشان ظاهر کنند پس ما ایشان را پاداش داده و کیفر نمائیم بر هر یک از اعمالشان.

 

______________________________

[۱] – سوره انبیاء آیه: ۹۸.

ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج‏۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=