الدخان - ترجمه مجمع البیان

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الدخان ۱ الی ۱۱

سوره دخان (مکّى)

تعداد آیات آن:

بنا بر قرائت اهل کوفه پنجاه و نه آیه، بنا بر قرائت اهل بصره پنجاه و هفت آیه، بنا بر قرائت دیگر قراء پنجاه و شش آیه است.

اختلاف آیات:

در آیات این سوره چهار جاى آن مورد اختلاف است:

۱- حم از نظر اهالى کوفه.

۲- و ان هؤلاء یقولون از نظر کوفى.

۳- شجره الزّقوم از نظر عراقى، شامى و مدنى اوّل.

۴- فى البطون از نظر عراقى، مکّى و مدنى اخیر.

فضیلت سوره:

۱- ابى بن کعب از پیامبر خدا (ص) روایت میکند که فرمودند:

(هر کس شب جمعه سوره دخان را بخواند آمرزیده خواهد شد).

۲- ابو هریره از پیامبر خدا (ص) روایت میکند که فرمودند:

(هر کس شبانه سوره دخان را بخواند، صبح میکند در حالى که هفتاد هزار فرشته برایش استغفار مى ‏کنند).

۳- و نیز ابو هریره از حضرت رسول (ص) روایت کرده است که فرمود:

(هر کس سوره دخان را شب جمعه بخواند وارد صبح خواهد شد در حالى که آمرزیده شده است).

۴- ابو امامه از پیامبر خدا (ص) روایت میکند که فرمودند:

(هر کس سوره دخان را شب و روز جمعه بخواند خداوند در بهشت خانه‏اى برایش بنا خواهد نمود).

۵- ابو حمزه ثمالى از حضرت باقر (ع) روایت میکند که فرمود:

(هر کس سوره دخان را در نمازهاى فریضه و نافله خود بخواند خداوند او را روز قیامت جزء امان یافتگان مبعوث خواهد فرمود، و او را زیر سایه عرش خود جا داده، حسابى آسان از او میکند، و نامه عملش را بدست راستش میدهد)[۱].

ارتباط سوره با سوره قبلى:

خداوند سوره زخرف را به وعده ‏هاى عذاب و تهدیدهایى ختم کرد و اینک این سوره را نیز با وعده ‏هاى عذاب و هشدارهایى، شروع کرده میفرماید:

[سوره الدخان (۴۴): آیات ۱ تا ۱۱]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

حم (۱)

وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ (۲)

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ (۳)

فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (۴)

أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ (۵)

رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۶)

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ (۷)

لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (۸)

بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ (۹)

فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ (۱۰)

یَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِیمٌ (۱۱)

ترجمه آیات:

بنام خداى رحمان و رحیم ۱- حاء، میم.

۲- سوگند به کتاب روشن.

۳- ما قرآن را در شبى مبارک نازل کردیم، ما شما را میترسانیم.

۴- در این شب هر کار محکمى تعیین خواهد شد.

۵- و این با امرى است از سوى ما، و ما رسول میفرستیم.

۶- رحمتى است از جانب پروردگارت، که او است شنوا و دانا.

۷- پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است، اگر یقین دارید.

۸- خدایى جز او نیست، زنده میسازد و میمیراند، پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما است.

۹- بلکه آنان در شکّند و بازى میکنند.

۱۰- اى محمّد! در روزى که آسمان دودى آشکار آورد دقّت کن.

۱۱- دودى که همگان را فرا گیرد، اینست عذابى دردناک.

(یازده آیه بنظر کوفى، ده آیه بنظر دیگران)

قرائت آیات:

اهل کوفه «رب السماوات» را بجر خوانده‏اند و دیگران برفع.

دلیل قرائت:

رفع «ربّ» بنا بر یکى از دو ترکیب است.

۱- یا آنکه خبر باشد براى مبتداى محذوف یعنى: «هو ربّ السّماوات» ۲- یا آنکه «رب السماوات» مبتداء باشد و خبرش جمله‏اى که در آن دوباره از این ربّ یاد میشود که «لا اله الا هو» باشد.

مؤیّد ترکیب دوّم این آیه است: «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»[۲] و هر کس «ربّ» بجرّ خوانده آن را بدل از «ربّک» در آیه قبل گرفته است.

ابو الحسن گفته است: رفع بهتر است، و برفع خوانده میشود.

اعراب آیات:

«إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ» جواب قسم است، نه‏ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ»[۳] زیرا انسان‏ بوسیله چیزى بر خودش قسم نمیخورد، زیرا قسم عبارتست از تأکید خبرى به وسیله خبر دیگر، بنا بر این‏ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ» جمله معترضه‏اى است بین قسم و جواب قسم.

«أَمْراً مِنْ عِنْدِنا» نصب امرا بیکى از دو جهت است:

۱- آنکه بنا بر حالیت منصوب باشد و تقدیرش اینست: «انّا انزلناه آمرین امرا» همانگونه که گفته میشود: «جاء فلان مشیا و رکضا اى ماشیا و راکضا» و بنا بر این ترکیب امرا مصدرى است که بجاى حال گذاشته شده است این ترکیب مختار اخفش است.

و نیز جایز است آن را بتقدیر «ذا امر» بگیریم که مضاف آن حذف شده است، همانطور که گفته است و لکن البرّ بمعنى «ذا البر».

۲- آنکه بنا بر مصدریت منصوب باشد، زیرا «فِیها یُفْرَقُ» به معنى «فیها یؤثر» است که یفرق بر یؤمر دلالت میکند.

«رحمه» منصوب است بنا بر آنکه مفعول له باشد یعنى: «انزلناه للرحمه» اخفش گفته است «رحمه» منصوب است بنا بر آنکه حال باشد یعنى: «راحمین رحمه».

 

 

 

معنى آیات:

(حم) بیانش گذشت.

(وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ) خداوند بقرآن سوگند یاد میکند که دلالت دارد بر صحّت نبوّت پیامبر ما (ص) و در آن احکام و حلال و حرام دین بیان شده است‏ (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ) که جواب قسم است یعنى ما قرآن را در شبى مبارک نازل ساختیم، و منظور از شب مبارک شب قدر است، که ابن‏ عبّاس‏[۴] و قتاده و ابن زید چنین تفسیر نموده‏اند، و نیز بهمین سبک از حضرت باقر و حضرت صادق (ع) روایت شده است.

از عکرمه نقل شده است که شب قدر شب نیمه شعبان است.[۵] امّا قول اوّل صحیح است زیرا «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» و «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» دلالت میکند- که شب قدر از ماه رمضان خارج نیست-

______________________________
(۱)- تفسیر ابن عبّاس ص ۳۰۸: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ «فیها الرّحمه و المغفره و البرکه و هى لیله القدر.

(۲) از اسحاق بن عمار روایت شد میگوید از حضرت شنیدم که در پاسخ کسانى که میگفتند: آیا ارزاق مردم در شب نیمه شعبان تقسیم میشود؟

فرمودند: (نه بخدا قسم تقسیم ارزاق بندگان جز در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوّم ماه رمضان در شب دیگرى نخواهد بود، در شب نوزدهم دو دسته جمع میشود، و در شب بیست و یکم هر امر محکمى مجزّا میشود و در شب بیست و سوّم خداوند آنچه را که از این امور خواسته است امضاء میکند و این شب همان شب قدرى است که خداوند درباره آن فرموده است: «بهتر از هزار ماه است».

راوى گوید: گفتم: پس معنى اجتماع دو دسته چیست؟ فرمود:

یعنى خداوند در این شب میخواهد جلو اندازد تا عقب اندازد و اراده و قضایش را جمع میکند.

راوى گوید: گفتم: پس اینکه فرمودید در شب بیست و سوّم آنها را امضا میکند یعنى چه؟ فرمودند: خداوند امور را در شب بیست و یکم روشن میسازد

در کیفیت نزول قرآن اختلاف شده است:

۱- آنکه تمام قرآن یکباره در شب قدر بآسمان دنیا نازل شده و سپس، تکّه تکّه بر پیامبر (ص) نازل شده است.

۲- آنکه هر سال از قرآن باندازه احتیاج همان سال در این شب نازل میشد، و سپس جبرئیل آن را در وقت لزوم کم‏کم بر حضرت نازل میکرد.

۳- بعضى هم گفته‏اند: ابتداى شروع به انزال قرآن شب قدر بوده است (بقول شعبى).

۴- از ابن عبّاس نقل شده است که خداوند در یک شب که شب قدر باشد قرآن را براى جبرئیل بیان فرمود، و جبرئیل آن را شنیده و حفظ کرده، و آن را بآسمان دنیا آورده، و تحویل نویسندگان این آسمان داده، و سپس در طول بیست و سه سال، و بعضى گفته‏اند: بیست سال بر حضرت محمّد (ص) نازل شده است‏[۶].

و علّت اینکه خداوند این شب را «لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ» نامیده است براى آنکه خداوند نعمتهاى خود را از این سال بآن سال در این شب بر بندگانش تقسیم میفرماید، و لذا برکات این شب ادامه دارد.

و برکت رشد خوبى است، و ضدّ آن شوم است که عبارت است از رشد شرّ بنا بر این شبى که در آن قرآن نازل شده است شبى است مبارک و به علّت عظمتى که خدا بآنشب داده و دعاء در آن مستجاب میشود خیر و نیکى در این شب رشد دارد

(إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ) یعنى: ما با عذابهایى که براى گناهکاران فرستادیم مردم را میترسانیم، انذار عبارتست از اعلام موارد خوف بمردم تا خویشتن- دارى کنند، و نشان دادن موارد امن تا انتخاب کنند و خداوند بندگانش را از طریق عقل و نقل بطور کامل انذار فرموده است.

(فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)[۷] ابن عبّاس و حسن و قتاده گفته‏ اند:

یعنى: در شب قدر هر کار محکمى که دیگر کم و زیاد ندارد بیان شده تفصیل داده میشود، که عبارت است از تعیین اجل‏ها و تقسیم روزیها و کارهاى دیگر تا شب قدر سال آینده.

و از سعید بن جبیر از ابن عبّاس نقل شده است که تو میبینى که شخصى در بازارها راه میرود در حالى که نامش جزء مرده‏ها ثبت شده است.

عکرمه گوید: این شب عبارتست از شب نیمه شعبان که در آن شب کار سال قطعى میگردد، و زنده‏ها از مرده‏ها مشخّص مى‏گردند، و حاجیان نوشته میشوند، بطورى که نه یک نفر بآنان اضافه میشود، و نه یک نفر از آنان کم خواهد شد.

(أَمْراً مِنْ عِنْدِنا) یعنى: ما دستور میدهیم که آن را از لوح محفوظ بیان کنند.

(إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ) همانگونه که قبلا رسولانى فرستادیم محمّد را نیز به‏ سوى بندگانمان فرستادیم.

(رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ) از ابن عبّاس نقل شده یعنى: از راه محبّت نسبت به بندگانمان و نعمت بر آنان است که پیامبران را بسوى آنان فرستادیم‏[۸] (إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ) یعنى: خدا دعاى بندگانش را میشنود، و نسبت به مصالح آنان آگاه است.

(رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ) یعنى آفریدگار و مدبّر آسمانها و زمین و مخلوقات ما بین آنها است اگر باین مطلب، ایمان دارید که: (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) خدایى سزاوار پرستش جز او نیست.

(یُحْیِی وَ یُمِیتُ) یعنى بندگان را پس از مردن زنده میکند، و دوباره پس از زنده کردن آنان را مى ‏میراند.

(رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ) یعنى: پروردگار شما است که شما و پدرانتان را که پیش از شما بوده ‏اند آفریده و تدبیر نموده است.

آن گاه خداوند بوضعیت اعتقادى کفّار اشاره کرده میفرماید: این کفّار نسبت بآنچه که گفته ‏ایم اعتقاد ندارند.

(بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ) یعنى: بلکه آنان در مورد آنچه که براى تو خبر داده‏ایم شک دارند و با این وصف نسبت بتو و قرآنى که بر آنان خوانده میشود مسخره میکنند، و این معنى از جبائى نقل شده است.

بعضى هم گفته‏ اند یعنى: بازى میکنند و سرگرم دنیا میشوند، و بوضع خود رسیدگى میکنند.

سپس خداوند به پیامبرش خطاب کرده میفرماید:

(فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ) یعنى: اى رسول ما منتظر باش روزى را که آسمان دودى آشکار میآورد.

بنقل ابن مسعود و ضحّاک این آیه در مورد دعاى پیامبر اکرم (ص) است پس از آنکه قومش او را تکذیب نمودند، نسبت بآنان دعا کرده فرمود:

«خداوند آنان را گرفتار سالهایى قحطى همچون سالهاى یوسف ساز» بدنبال این دعا در زمین خشکسالى شد، و قریش گرفتار قحطى و گرسنگى شدند، و مردم در اثر گرسنگى جلوى چشمانشان تار شده بود و آسمان را دود آلود مى‏ دیدند، و بخوردن گوشت حیوانات مردار و استخوانها افتادند و خدمت پیامبر آمدند و گفتند:

اى محمد! تو آمده ‏اى و مردم را به صله رحم دستور میدهى، قومت هلاک شدند، از خدا بخواه که خشکسالى برطرف شود و گشایشى در کارشان پیش آید.

حضرت نیز دعا کرد و بلاء بر طرف شد، مردم دوباره بکفر و ناسپاسى گرائیدند.

و ابن عبّاس و ابن عمر و حسن و جبائى گفته ‏اند: دخان و دود نشانه ‏اى است از نشانه ‏هاى قیامت که وارد گوشهاى کفّار و منافقین میگردد، و هنوز این نشانه نیامده است، و پیش از بر پا شدن قیامت خواهد آمد، و وارد گوشهاى آنان خواهد شد، بطورى که سرهاى آنان مانند گوشت سرخ شده میگردد، و مؤمن در اثر این دود مبتلا بدردى چون زکام خواهد شد و زمین همه ‏اش مانند اطاقى در بسته میماند که در آن آتش افروخته شده باشد، و هیچنوع منفذى نداشته باشد، و این دود تا چهل روز هست.

(یَغْشَى النَّاسَ) یعنى این دود تمام مردم را فرا خواهد گرفت، و بنا بر قول اوّل منظور از مردم اهالى مکّه است، و آنان همان کسانى هستند که میگویند:

(هذا عَذابٌ أَلِیمٌ) یعنى: اینست عذابى دردناک.

 

______________________________

[۱] نور الثّقلین ج ۴ ص ۶۱۹ بنقل از ثواب الاعمال با فرق اینکه بجاى هر کس … بخواند« هر کس همیشه بخواند» آمده است.

[۲] – سوره مزمّل: ۷۳ آیه ۹: قبل از آیه: وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا، رَبُّ الْمَشْرِقِ …» این آیه نیز بجرّ خوانده شده است بنا بر آنکه بدل باشد از« ربّک» در« اسْمُ رَبِّکَ».

[۳] – در بخش معنى آیات« إِنَّا أَنْزَلْناهُ» را جواب قسم گرفته است( مترجم)

[۴] – تفسیر ابن عبّاس ص ۳۰۸:« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ« فیها الرّحمه و المغفره و البرکه و هى لیله القدر.

[۵] از اسحاق بن عمار روایت شد میگوید از حضرت شنیدم که در پاسخ کسانى که میگفتند: آیا ارزاق مردم در شب نیمه شعبان تقسیم میشود؟

فرمودند:( نه بخدا قسم تقسیم ارزاق بندگان جز در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوّم ماه رمضان در شب دیگرى نخواهد بود، در شب نوزدهم دو دسته جمع میشود، و در شب بیست و یکم هر امر محکمى مجزّا میشود و در شب بیست و سوّم خداوند آنچه را که از این امور خواسته است امضاء میکند و این شب همان شب قدرى است که خداوند درباره آن فرموده است:« بهتر از هزار ماه است».

راوى گوید: گفتم: پس معنى اجتماع دو دسته چیست؟ فرمود:

یعنى خداوند در این شب میخواهد جلو اندازد تا عقب اندازد و اراده و قضایش را جمع میکند.

راوى گوید: گفتم: پس اینکه فرمودید در شب بیست و سوّم آنها را امضا میکند یعنى چه؟ فرمودند: خداوند امور را در شب بیست و یکم روشن میسازد( بدون امضاء ولى هنوز در آن امور بداء دارد وقتى شب بیست و سوّم رسید آن را امضاء میکند« یعنى ثابت میسازد» و دیگر این امور حتمى شده که در آن بداء هم راه ندارد

[۶] – تفسیر ابن عبّاس صفحه ۳۰۸ گفته است: و سپس در طول بیست و سه بر محمّد( ص) نازل شده است و نیز تفسیر علىّ بن ابراهیم قمّى همه نزول قرآن را در طول بیست و سه سال گفته.

[۷] علل الشّرائع ج ۲ ص ۴۲۰( از حضرت صادق( ع) روایت شده است که فرمودند: هر کس در شبى که هر کارى محکم میشود نامش جز حجاج نوشته نشود در آن سال حج نخواهد رفت، و آن شب عبارتست از شب بیست و سوّم ماه رمضان زیرا در این شب اسامى دسته‏ هاى حجاج نوشته میشود، و در این شب روزیها و اجلها و هر حادثه‏ اى از این سال تا آن سال اتّفاق افتد ثبت خواهد شد)

[۸] تفسیر ابن عبّاس ص ۳۰۸

 

 

 

ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج‏۲۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=