وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و به پدر و مادر احسان نماید، تقدیر آیه این است: (و ان تحسنوا) یا (ان احسنوا) که عطف بر أَلَّا تَعْبُدُوا باشد، و حذف فعل از آن جهت است که بر «احسانا» اکتفا نموده است، و این جمله نهایت تعظیم بر والدین را مى رساند، چون احسان و نیکى بر والدین را بر عبادت خودش مقرّون ساخته است، و والدین اعمّ از پدر و مادر جسمانى و روحانى علیا و سفلى، زیرا احسان بر والدین سفلى این است که در دنیا با نیکى و معروف با آنان رفتار و مصاحبت کنى[۱].
إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍ اگر در پیشت به سنّ پیرى، سالمندى و مشقّت رسیدند یکى یا هر دو آن دو، از آن دو ناراحت مباش و ناراحتىات را براى آنها اظهار نکن، و در روایت آمده است که: اگر بشر چیزى پایینتر از «اف» مىدانست خدا آن لفظ را مىآورد و به وسیلهى آن نهى مىکرد، و آن از پایینترین مرتبه عقوق والدین است.
وَ لا تَنْهَرْهُما با آن دو قهر نکن آنها را ناراحت نکن وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً با آنها گفتار نیکو و زیبا داشته باش وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِ براى آنها بال خضوع و ذلّت خویش را بگستران، این استعاره از خضوع (برگرفته از) تذلّل و رام شدن پرندگان است، که در وقت رام شدن بالهایشان را (جمع کرده و) پایین مىآورند.
مِنَ الرَّحْمَهِ آن خفض جناح و رام شدن ناشى از مهربانى و رحمت که براى آنها بوده باشد، چه آنها به سبب احتیاجى که الآن بر تو دارند هم چنان که تو زمانى نهایت احتیاج و نیاز را بر آنها داشتى، مستحقّ مهربانى تو هستند، و اکتفا بر احسان و مهربانى تنها هم نکن، بلکه بر ایشان دعا کن و در حیات و ممات خیر آنها را از خدا بخواه و بگو:
وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً خدایا به آنها رحم کن همان طور که مرا از خردسالى تربیت نموده و بزرگ کردهاند.
از نبىّ صلّى اللّه علیه و آله وارد شده است که بدون سابقه سه مرتبه فرمود: «رغم انفه، رغم انفه، رغم انفه» گفتند: منظورت کیست یا رسول اللّه؟
فرمود: کسى است که پدر و مادرش را یا یکى از آن دو را در هنگام پیرى درک کند و داخل بهشت نشود.
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً پروردگارتان داناترست بر آنچه که در شماست که از شایستگان باشید که به تحقیق او بخشندهى چنین کسانى است، این آیه در واقع وعدهى پاداش براى احسان و مهربانى نسبت بر والدین است.
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ پس از تعمیم خطاب، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را مخصوص به خطاب کرد تا مشعر بر این باشد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله اصل در این حکم است و اصل حقوق به دست اوست، و این که اصل ذوى القربى کسى است که قرابت روحانى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داشته باشد.
بدان که انسان بر حسب بدن، نفس، قلب، روح، عقل و سرش داراى مراتب متعدّدى است، و بر حسب هر یک از آن داراى خویشاوندان و نزدیکانى است، همانطور که در عالم کبیر نزدیکان بر حسب مراتب قرب و نزدیکى متفاوتى دارند، بعضى نزدیکتر از بعض دیگر است و هر یک از آنها بر حسب مرتبه اى که دارد داراى حقّ مخصوصى است براى انسان در عالم صغیر نیز از نفس و قواى مدرکه و محرکه، بدن و اعضایش نزدیکانى است و هر یک نیز داراى حقى مى باشد از این قرار:
- در مرتبهى بدنیّات و عالم جسمانى اقربا و نزدیکانى مثل: پدر، مادر و شاخه ها و فروع آنها قرار دارند و حقوق خاصّى براى آنان از قبیل:ارث در اموال و تعهد احوال، خوشرو بودن و برآوردن نیازهاى ایشان و دیگر چیزهایى که در صلهى ارحام صورى مقرّر گشته است.
- در مرتبهى نفس بشرى در مرحله صدر (سینه)[۲] نزدیکان مسلمانان هستند که از جملهى حقوق آنان نصیحت کردن، تعلیم احکام، خوشرو بودن، تعهد حال، برآوردن نیازها، پوشاندن عیبها و حفظ غیب و غیره از چیزهایى است که در مؤمنین مقرّر گشته است.
این مطالب که گفته شد مربوط بر مسلمین و مؤمنین بود که با هم به منزلهى برادر در قرابات و نزدیکان جسمانى هستند، و اما مسلمانان نسبت به نبىّ صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنین نسبت به امام علیه السّلام همانند پدر و اولاد است، حقوق آنان بر نبىّ صلّى اللّه علیه و آله، امام علیه السّلام و حقوق آن دو بر آنان علاوه برحقّ هاى دیگرى (گذشته) دیگرى است، و هم چنین نبىّ صلّى اللّه علیه و آله نسبت به جانشین خود امام علیه السّلام و امام علیه السّلام نسبت به امام علیه السّلام بعد از خودش، حقوق اینها غیر چیز دیگرى است، چیزى غیر از حقوقى که در گذشته ذکر شد.
حال بعد از این مقدّمه روشن مى فهمى که تفسیر ذى القربى به قرابات صورى، اسلامى، ایمانى، و به امام علیه السّلام و نزدیکان محمّد صلّى اللّه علیه و آله و آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله صحیح است، و هم چنین تفسیر به حقّ مالى مانند: حقّ میراث (همچون حقّ فدک براى فاطمه علیها السّلام)، تصدق از مال بر خویشاوندان، نیز مواسات و برادرى، قضاى حاجات و خدمت بر برادران اسلامى و ایمانى و همین طور حقّ تعظیم نبىّ صلّى اللّه علیه و آله به نبوّت و حقّ امام علیه السّلام به امامت همه و همه در جاى خود صحیح است.
بنابراین اختلاف اخبار در تفسیر به جهت کثرت مراتب آیه و گستردگى وجوه آن است، و همهى این تفسیرها بدون هر خدشه و خللى مناسب و درست است.
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»سوره الإسراء۲۳-۴۳