حکایت آزاد کردن بلال حبشی کشف الأسرار و عده الأبرار
وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ، ابن عباس گفت- عمل صالح که بو بکر، بدعاء از اللَّه خواست و اللَّه اجابت کرد و از وى بپسندید، آن بود که هفت کس از مسلمانان که بدست کافران در عذاب گرفتار بودند، بو بکر ایشان را باز خرید و از عذاب برهانید و ایشان را آزاد کرد. از ایشان دو مرد بودند یکى بلال بن رباح و دیگر عامر بن فهیره.
بلال غلامى بود در بنى جمح مولّد، ایشان او را عذاب میکردند در بطحاء مکه، امیه بن خلف دست و پاى وى ببست و در آفتاب حجاز او را بیفکند و سنگى عظیم بسینه وى فرو گذاشت، گفت- اگر از دین محمد باز گردى و الا همچنین ترا فرو گذارم تا هلاک شوى و بلال در آن حال میگفت احد، احد. بو بکر صدّیق آنجا بگذشت و او را چنان دید، فرا امیّه گفت:الا تتّقى اللَّه فى هذا المسکین، حتى متى. تا کى این مسکین را در عذاب گرفتار دارى از اللَّه خود نمیترسى؟ امیّه گفت- تو او را باز رهان.
بو بکر گفت- چنین کنم. مرا غلامى سیاه است بر دین تو از وى قویتر و در کار شما مردانهتر، این را بمن ده تا تا من او را بتو دهم هم چنان کردند و بلال از عذاب بازرست و بو بکر او را آزاد کرد، مصطفى (ص) فرمود:یرحم اللَّه ابا بکر، زوّجنى ابنته و حملنى الى دار الهجره و اعتق بلالا من ماله،و عامر بن فهیره از قبیله ازد بود مولّد ایشان، بو بکر او را بخرید و آزاد کرد و آن وقت که مصطفى (ص) و بو بکر در غار ثور بودند وى گوسفندان چرا داشت، هر شب گوسپندان بدر غار بردید و ایشان را شیر دادید و در هجرت با ایشان بمدینه رفت و عاقبت در بئر معونه «۱» شهید گشت.
و از زنان مؤمنات پنج کس در عذاب کافران بودند، بو بکر ایشان را بخرید و آزاد کرد.یکى زبیره. دیگر ام عیسى. سوم نهدیه با دختر وى. پنجم کنیزکى مسلمان در بنى عدى بن کعب.
کشف الأسرار و عده الأبرار رشید الدین میبدى سوره الاحقاف آیه ۱-۱۹