ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الزمر ۴۶ الی ۵۰
[سوره الزمر (۳۹): آیات ۴۶ تا ۵۰]
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (۴۶)
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (۴۷)
وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۴۸)
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَهً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَهٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۴۹)
قَدْ قالَهَا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (۵۰)
ترجمه:
بگو اى خداى پدید آورنده آسمانها و زمین، داننده نهان و آشکار، تو حکم مى کنى میان بندگانت در آنچه اختلاف مىکردند. و اگر هر آنچه در زمین است و هر آنچه مانند آن است، از آن ستمکاران باشد و آنها را فدیه دهند تا عذاب رستاخیز به آنها نرسد قبول نشود و پدید آید از جانب خدا براى آنها آنچه گمان نمى کردند.
و نمودار شد براى ایشان بدیهاى آنچه کسب کردند و فرایشان گرفت آنچه مسخره مى کردند. و چون انسان را گزندى رسد بخواند ما را سپس چون او را از جانب خودمان نعمتى دهیم گوید: همانا داده شده ام آن را بر علمى، بلکه آن فتنه است و لکن اکثر مردم نمى دانند. محققا گفته است آن را کسانى که پیش از آنان بودند پس بىنیاز نکرد از ایشان آنچه را که بودند کسب مى کردند.
تفسیر:
زمانى که خداوند سبحان دلیلها را ذکر کرد و مردم در آنها نظر نکردند و مواعظ را بیان فرمود از آنها پند نگرفتند، پیامبر خود را دستور فرمود، با آنان محاکمه کند تا انجام دهد درباره ایشان آنچه استحقاق داشتند. پس گفت:
قُلِ (بگو) اى محمد (ص) بخوان به این دعا اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (اى خداوند پدید آورنده آسمانها و زمین) یعنى اى آفریدگارشان و ایجاد کننده آسمانها و زمین عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ (داناى نهان و آشکار) یعنى داننده آنچه علمش از همه مردم پنهان است و اى داننده آنچه مردم مشاهده مىکنند و مى- دانند.
أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ (تو حکم کنى میان بندگانت) روز قیامت فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (در آن چه بودند در آن اختلاف مىکنند) در این دنیا در امر دینشان و دنیاشان و تفصیل بده میان آنان به حق در حقوق و مظالم، یعنى حکم کن میان من و قوم من به حق، و در این بشارتى است براى مؤمنان به پیروزى و نصرت، زیرا خداوند که پیغمبر خود را امر به دعا مىکند ناچار اجابت مى کند.
از «سعید بن مسیب» نقل شده که گفت: من آیهاى را در قرآن میشناسم که کسى نخواند آن را که بواسطه آن از خداوند سؤال کند مگر آن که خدا به او عطا کند و آن آیه (قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ …) مى باشد، سپس خداوند خبر مىدهد از واقع شدن عذاب بر کافران به این که مى فرماید:
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ (و اگر هر آنچه در زمین است و هر آن چه مانند آن است براى ستمکاران باشد) زیاده بر آن لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَهِ (فدیه دهند از زشتى عذاب قیامت که به آنان نرسد، قبول نشود،) تفسیر این آیه گذشت وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (و آشکار شود بر ایشان از جانب خداوند آن چه گمان نمىکردند) یعنى ظاهر شود بر ایشان از اقسام عذاب آن چه که انتظار نداشته و گمان نداشتند که به ایشان برسد و در حساب ایشان نبود.
«سدى» گفته است: آنها کارهاى خود را خوب مىپنداشتند که بد برایشان نموده شد. و گفته شده است که «محمد بن منکدر» هنگام مرگ، زارى مى کرد، بدو گفتند: تو هم جزع و زارى مىکنى پاسخ گفت: مرا آیهاى از قرآن در بر گرفته که (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ) است و مىترسم که از جانب خداوند چیزهایى برایم آشکار شود که گمان نمىکردم وَ بَدا لَهُمْ (و آشکار شد بر ایشان) سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا (بدیهاى آن چه کسب کردند) یعنى پاداش کارهاى بدشان آشکار شود وَ حاقَ بِهِمْ (فرایشان گیرد) یعنى نازل شود به ایشان ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (آنچه که بودند مسخره مى کردند) و آن عبارت بود از هر چیزى که پیغمبر (ص) هشدار میداد از آنچه که منکر مى شدند و آن را تکذیب مى کردند.
سپس خداوند خبر مى دهد که انسان شدیدا در تقلب از حالى به حال دیگر است پس فرمود:
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ (پس زمانى که ضررى به انسان برسد) از بیمارى و گرفتارى دَعانا (مىخواند ما را) و پناه مىآورد به سوى ما با حالت تسلیم و اخلاص، چه این که مىداند غیر از ما هیچ کسى قادر به رفع گرفتارى او نیست ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَهً مِنَّا (سپس او را چون از جانب خود نعمتى دهیم) یعنى چون نعمتى از سلامت جسم و گشایش روزى و نعمتهاى دیگرى باو ببخشیم قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ (گوید بر اساس علم داده شدهام) در تفسیر این آیه سخنان گوناگونى گفته شده است که اینک اشاره میکنیم:
اول- از «حسن» و «جبائى» نقل شده است که: انسان گوید، همانا داده شدهام روى دانش و زیرکى و کاردانى خود. پس این اشاره است که آنان به منافع و ضررهاى خود جاهل هستند.
دوم- داده شده ام بر اساس خیرى که خداوند از من میداند و این قول از «مقاتل» و «قتاده» نقل شده است.
سوم- داده شده ام بر اساس علمى که خدا آن را از من قبول کرده و راضى است، و لذا خداوند بخشیده است براى من از نعمتهایى که بخشیده است.
سپس خداوند مىفرماید: امر بر اساس گفته ایشان نیست بَلْ هِیَ فِتْنَهٌ (بلکه آن فتنه اى مى باشد) یعنى آزمایش و امتحانى است که خدا به آن آزمایش کرده است تا ظاهر شود که شکر و صبر انسان در مقابل آن چگونه است تا بر اساس آن مجازات کند.
و گفته شده است که معنى آیه چنین است که این نعمت فتنهاى یعنى عذابى بر ایشان خواهد بود اگر آن را به خود نسبت دهند.
و برخى گفته معنى آیه این است که خود این گفتار براى ایشان فتنه اى مى باشد زیرا ایشان بر آن عذاب خواهند شد.
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (و لکن بسیارى از ایشان نمى دانند) بلاء چه چیزى و نعمت کدام است.
و گفته اند معنى این است که، آنها نمىدانند تمامى نعمتها از جانب خداوند است اگر چه از جهت بندگان روى اسباب به وجود آمده است.
قَدْ قالَهَا (بتحقیق گفته است آن را) یعنى این کلمه و گفتار را الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ (آنها که پیش از ایشان بودند) مانند «قارون» هنگامى که گفت: همانا داده شده ام بر اساس علمى که در نزد من است.
فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (پس بى نیاز نکرد از ایشان آن چه که بودند کسب مىکردند) یعنى سودى نبخشید بر ایشان آن چه از اموال جمع کردند بلکه براى آنان موجب بدبختى گردید
.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۱