الدخان - ترجمه مجمع البیان

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الدخان ۳۰ الی ۴۰

[سوره الدخان (۴۴): آیات ۳۰ تا ۴۰]

وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ (۳۰)

مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ (۳۱)

وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى‏ عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِینَ (۳۲)

وَ آتَیْناهُمْ مِنَ الْآیاتِ ما فِیهِ بَلؤُا مُبِینٌ (۳۳)

إِنَّ هؤُلاءِ لَیَقُولُونَ (۳۴)

إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ (۳۵)

فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۳۶)

أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکْناهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ (۳۷)

وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ (۳۸)

ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۳۹)

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ (۴۰)

 

 

 

ترجمه آیات:

۳۰- بنى اسرائیل را از عذابى سخت نجات دادیم.

۳۱- آنان را از دست فرعون که از سرکشان تبهکار بود نجات دادیم.

۳۲- ما آنان را از روى دانشى از جهانیان انتخاب نمودیم.

۳۳- و از معجزات چیزهایى بآنان دادیم که موجب امتحانى آشکار بود ۳۴- اینان میگویند.

۳۵- جز همین مرگ اوّل ما چیزى در کار نیست و دیگر ما زنده نخواهیم شد.

۳۶- اگر راست مى‏ گویید پدران ما را بیاورید.

۳۷- آیا آنان بهترند یا قوم تبّع، و کسانى که پیش از آنان بودند؟

آنان را هلاک ساختیم، زیرا مردمى گنهکار بودند.

۳۸- آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است بیهوده نیافریده‏ایم.

۳۹- اینها را جز بر حقّ نیافریده‏ایم، ولى بیشتر آنان نمیدانند.

۴۰- روز قیامت وعده‏گاه آنان همگى است.

(یازده آیه است)

اعراب آیات:

مِنْ فِرْعَوْنَ‏- یعنى: «من عذاب فرعون» که مضاف از جمله حذف شده است، و نیز جایز است «من فرعون» حال باشد از «عذاب مهین»- یعنى: عذابى مهین که از طرف فرعون بود، بنا بر این ترکیب از جمله مضاف حذف نشده است.

أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ‏- جایز است الذّین من قبلهم مبتداء باشد، و اهلکناهم خبر آن باشد، و نیز جایز است که منصوب باشد به فعلى در تقدیر که اهلکناهم بر آن دلالت دارد، و نیز جایز است مرفوع باشد بنا بر آنکه عطف شده باشد بر قوم تبع، و بنا بر این ترکیب باید بر «قبلهم» وقف نمود، و اهلکناهم در تقدیر «اهلکناهم» است که بمعنى: «و المهلکون من قبلهم» میباشد.

معنى آیات:

سپس خداوند سوگند یاد کرده میفرماید:

(وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ) یعنى: کسانى را که بموسى ایمان آورده بودند نجات دادیم.

(مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ) از عذابهایى سخت که فرزندان آنان را میکشتند و زنان آنان را بکار میگرفتند، و کارهاى سخت و طاقت فرسا به آنان میدادند.

(مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ) یعنى: فرعون متکبّر برترى طلب و از متجاوزین بود که در طغیان و سرکشى کارش از حدّ گذشته بود.

اینکه خداوند فرعون را به کلمه «عالیا» توصیف نموده است، با اینکه عالى ممکن است مدح باشد چون بعدا آن را مقیّد به اسراف کرده است مدح نمیشود، زیرا خداوند فرموده است فرعون در زیاده روى و اسرافگرى عالى بوده است، و کلمه عالى اگر در صفات خوب باشد موجب مدح و اگر همراه صفات بد باشد موجب مذمت خواهد شد.

(وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ) یعنى: موسى و قومش بنى اسرائیل را انتخاب کردیم و آنان را بوسیله تورات و پیامبرانى که از میانشان برانگیختیم برترى بخشیدیم.

(عَلى‏ عِلْمٍ)[۱] یعنى: و این برترى که بآنان دادیم و اینکه آنان را بدین منظور برگزیدیم از روى بینش و آگاهى قبلى بود که آنان را شایسته‏ این نعمتها م ى‏دیدیم.

(عَلَى الْعالَمِینَ) قتاده و حسن و مجاهد گویند: آنان را، بر جهانیان عصر خودشان برترى بخشیدیم‏[۲] و دلیل بر آن فرموده الهى است درباره پیامبر ما (ص): «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»[۳].

بعضى هم گفته‏اند معنى آیه اینست که آنان را بر تمام جهانیان برترى دادیم در این جهت که اختصاص بآنان داشت و پیامبران بسیارى از آنان مبعوث گردید.

(وَ آتَیْناهُمْ مِنَ الْآیاتِ) یعنى: و معجزات بسیارى مانند شکافتن دریا، و سایه‏بان شدن ابر، و فرود آمدن خوراکیهاى من و سلوى به آنان عطا کردیم.

(ما فِیهِ بَلؤُا مُبِینٌ) بقول حسن یعنى: معجزاتى که در آن نعمتهایى آشکار بود.

و از ابن زید نقل شده است یعنى: معجزاتى فرستادیم که در آن شدّت و آزمایش بود مانند عصا و ید بیضاء زیرا بلاء هم سختى دارد، هم آسایش.

بنا بر این معجزات پیامبران براى خودشان و قومشان نعمت است، و براى کفّار که آنان را تکذیب میکنند شدّت و سختى است.

آن گاه خداوند از کفّار قوم پیامبر ما که قبلا در اوّل سوره از آنان یاد شده بود خبر میدهد و میفرماید:

(إِنَّ هؤُلاءِ لَیَقُولُونَ إِنْ هِیَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى‏) یعنى: جز همین یک بار که در دنیا مى‏میریم چیز دیگرى در کار نیست، و دیگر پس از این مردن زنده نخواهیم شد.

(وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ) و دیگر، بازگشت و برانگیختن در کار نیست.

(فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ) یعنى: اگر راست مى‏گویید که خداوند میتواند مرده‏ها را زنده کند پدران ما را که قبلا مرده ‏اند زنده کنید.

بعضى گفته ‏اند که این سخن از ابو جهل بن هشام است که به پیامبر میگوید: اگر راست مى‏گویى قصىّ ابن کلاب جدّت را زنده کن، او مردى راستگو است تا وضعیّت پس از مرگ را از او بپرسیم.

و این سخن را ابو جهل بدو جهت از روى نادانى گفته است:

۱- زنده کردن مردگان بمنظور پاداش دادن است نه به جهت تکلیف، و دنیا جاى پاداش نیست، و محلّ تکلیف است، بنا بر این مثل این مى‏ماند که گفته باشد اگر راست مى‏گویى که مردگان براى پاداش دو باره زنده خواهند شد، پس آنان را براى تکلیف بدنیا باز گردان.

۲- زنده کردن مردگان در دنیا بخاطر مصالحى انجام میگیرد، و با پیشنهاد مردم نیست، زیرا گاهى ممکن است پیشنهاد مردم موجب مفاسدى باشد.

و چون مشرکین راه برهان را رها کرده، و راه شبهه و نادانى در پیش گرفتند، خداوند هم بمنظور اندرز دادن آنان تهدیدشان نموده فرمود:

(أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ) یعنى: آیا مشرکین قریش داراى نعمت بیشترى بودند و مال و ثروت بیشترى داشتند، و از نظر قدرت و نیرو مهمتر بودند یا قوم تبع حمیرى که با لشگر خود راه افتادند تا آمدند و حیره را گرفته سمرقند را ویران ساخته آن را از نو ساختند، و رئیس آنان وقتى نامه مینگاشت در اوّل آن مینوشت بنام آنکه مالک خشکى و دریا و خورشید و بادها است، و این معنى از قتاده نقل شده است.

و اینکه نام این شخص را «تبع» نامیده‏ اند، براى آنست که، مردم بسیارى پیروش بودند، و بعضى گفته ‏اند علّت آنکه او را تبع نامیده‏ اند، آن است که او «تبعى» بوده است از تبعهایى که پادشاه یمن بوده‏اند، و بنا بر این گفتار تبع لقبى است مانند «خاقان» که لقب پادشاه ترک است، و «قیصر» که لقب پادشاهان روم است، و نام این تبع «اسعد ابو کرب» بوده است.

سهل بن سعد از پیامبر اکرم (ص) روایت میکند که فرمودند: تبع را نفرین نکنید، زیرا تبع اسلام آورده است.

و کعب میگوید: تبع مردى صالح بوده است، خداوند او را مذمت نکرده است، بلکه خداوند قوم حضرت را مذمّت کرده است.

ولید بن صبیح از حضرت صادق (ع) روایت میکند که فرمودند: تبع به دو قبیله اوس و خزرج گفت اینجا سکونت کنید تا پیامبر آخر الزّمان ظهور کند و اگر من او را درک کنم باو ایمان خواهم آورد، و در خدمت او خواهم بود.

(وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ) یعنى کسانى که قبل از قوم تبع بوده‏اند مانند قوم نوح و عاد و ثمود.

(أَهْلَکْناهُمْ) یعنى ما آنان را هلاک کردیم، اینان که از آنان مهمتر نیستند، ما آن اقوام را بخاطر کفرشان هلاک ساختیم، اینان هم مانند آنان هستند، بلکه آنان از نظر قدرت و جمعیّت مهمتر و بیشتر بودند، بنا بر این هلاک نمودن اینان آسانتر است.

(إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ) آن اقوام گناهکار بودند که هلاک شدند، پس اینان هم بترسند از اینکه مانند آنان بسرشان آید.

(وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ) یعنى: ما این آسمان و زمین را بدون حکمت نیافریده‏ایم، بلکه آفرینش آنها داراى خاصیّت، و حکمتى است، و آن عبارتست از آنکه مکلّفین را از آن بهره‏مند سازیم و آنان را در معرض ثواب قرار دهیم، و نیز بوسیله آسمان و زمین سایر حیوانات را به انواع و اقسام لذّتها بهره‏مند سازیم.

(ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ) یعنى آسمان و زمین جز از روى دانشى که موجب خلقت آنها بود نیافریدیم، زیرا علم جز براستى و حقیقت دعوت نمیکند بعضى گفته‏اند یعنى: آسمان و زمین را نیافریدیم مگر براى حقّ یعنى امتحان نمودن بوسیله امر و نهى و تمیز دادن بین نیکو کار و بد کار بدلیل این آیه که میفرماید: «لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا» یعنى: تا آنان که اعمال زشتى انجام داده‏اند بپاداش خود برسند و آنان که کارهاى نیک انجام داده ‏اند نیز بپاداش عمل نیک خود برسند.

بعضى هم گفته ‏اند یعنى: ما آنها را جز بر حقّ که مستوجب حمد و ثنا است نیافریدیم، و ما آنها را بر باطل نیافریدیم که مستوجب مذمت باشد.

(وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) یعنى: و لکن بیشتر مردم صحّت آنچه را که ما گفته‏ایم نمیدانند، زیرا در گفتار ما و استدلالهایى که بر صحّت آن اقامه شده است دقّت نمیکنند.

(إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ)[۴] یعنى روزى که میان اهل حق‏ و اهل باطل جدایى مى ‏افتد.

بعضى گفته‏ اند یعنى: روز دادگرى وعده‏گاه قوم فرعون و قوم تبع و اقوام پیش از آنان و مشرکین قریش است.

 

______________________________

[۱] عیون اخبار الرّضا( ع) ج ۱ ص ۲۱۰ از حضرت امام حسن عسگرى علیه السّلام از پدرش از جدّش از حضرت رضا( ع) نقل میکند: که او نیز از پدرانش از حضرت على علیهم السّلام روایت کرده است که:

( رسول خدا« ص») فرمودند: خداوند ما آل محمّد را انتخاب فرموده است، و نیز پیامبران و فرشتگان مقرب را برگزیده، و انتخاب نفرموده است مگر با علم به اینکه کارى نخواهند کرد از زیر ولایتش خارج شوند و بر خلاف عصمت باشد، و موجب آن شود که استحقاق عذاب و نقمتش را پیدا کنند …)

[۲] تفسیر ابن عبّاس ص ۳۰۹ نیز همین معنى را گفته است.

[۳] سوره آل عمران: ۳ آیه ۱۱۰.

[۴] تفسیر نور الثّقلین ج ۴ ص ۶۲۹ ج ۳۹ از اصول کافى:( زید( شحّام گوید: شب جمعه در راه بودیم که حضرت صادق( ع) به من فرمود: قرآن بخوان که امشب شب جمعه است، من این آیه را خواندم:

« إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ …» حضرت صادق( ع) فرمودند:

« بخدا سوگند آن بندگان که استثناء شده‏اند ما هستیم، و مائیم که مؤمنان را بى‏نیاز میسازیم».

 

ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج‏۲۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=