ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الدخان ۵۱ الی ۵۹
سوره دخان- آیات ۵۱- ۵۹
[سوره الدخان (۴۴): آیات ۵۱ تا ۵۹]
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ (۵۱)
فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (۵۲)
یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِینَ (۵۳)
کَذلِکَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ (۵۴)
یَدْعُونَ فِیها بِکُلِّ فاکِهَهٍ آمِنِینَ (۵۵)
لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَهَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ (۵۶)
فَضْلاً مِنْ رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (۵۷)
فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (۵۸)
فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ (۵۹)
ترجمه آیات:
۵۱- تقوى پیشگان در جایگاهى امن و امان بسر میبرند.
۵۲- در بهشتها و چشمه سارها.
۵۳- از لباسهاى حریر و دیبا میپوشند، و روبروى یکدیگر قرار مى گیرند.
۵۴- این چنین است حال آنان و آنان را با حور العین تزویج میدهیم
55- هر نوع میوه اى بخواهند در کمال آرامش- حاضر است-.
۵۶- و جز همان مرگ اوّل مرگى نخواهند چشید، و آنان را از عذاب جهنّم باز میدارد.
۵۷- فضلى است از طرف پروردگارت و اینست رستگارى بزرگ.
۵۸- قرآن را بر زبانت آسان ساختیم تا قومت یادآور شوند.
۵۹- و در انتظار باش که آنان هم در انتظارند.
(نه آیه)
قرائت آیات:
مقام- اهل مدینه و ابن عامر فى مقام بضمّ میم، و بقیّه به فتح آن قرائت نموده اند.
دلیل قرائت:
کسى که میم را فتحه داده است منظورش از آن مجلس و محلّ حضور افراد است، همانگونه که در جاى دیگر فرموده است: «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ» و مخصوصا اینکه مقام در اینجا موصوف شده است به امن تقویت میکند که منظور از آن مکان است.
و هر کس بضمّ خوانده است احتمال هست منظور از آن مکان باشد از اقام، که بنا بر این احتمال معنى دو قرائت یکى خواهد شد، و نیز جایز است که مقام را مصدر بگیریم، و مضاف را محذوف بدانیم که تقدیر اینطور باشد «فى موضع اقامه».
لغات آیات:
سندس- حریر است.
استبرق- عبارتست از دیباى ضخیم، زجاج گفته است اینکه به آن استبرق گفتهاند بخاطر شدّت براقیت آن است.
حور- جمع حوراء است از حور که عبارتست از سفیدى شدید، و حوریان بهشتى داراى صورتهایى سفید و درخشان هستند.
ابو عبیده گوید: حوراء بکسى گویند که سفیدى چشمش بسیار سفید و سیاهى آن بسیار سیاه باشد.
عین- جمع عیناء کسى را گویند که داراى چشمانى درشت باشد.
اعراب آیات:
کذلک- جار و مجرور است و در موضع رفع است بنا بر آنکه خبر مبتداء باشد، و تقدیر چنین است: «الا مر کذلک».
متقابلین منصوب است بنا بر اینکه حال باشد از یلبسون.
یلبسون جایز است که خبر بعد از خبر باشد، و جایز است که حال باشد از ظرفى که عبارتست از فى مقام، زیرا تقدیر چنین است متّقین در مقامى قرار دارند، و مفعول یلبسون محذوف است، و تقدیرش چنین است «یلبسون ثیابا من سندس».
و آمنین حال است از یدعون.
الْمَوْتَهَ الْأُولى منصوب است بنا بر استثناء.
زجاج گوید: یعنى «سوى الموته الّتى ذاقوها فى الدّنیا» مثل آنجا که میفرماید: «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ» که به معنى «سوى ما قد سلف» است.
بنظر من سوى همیشه ظرف است، الّا هم حرف است، روى اینحساب چگونه میتوان گفت: الا بمعنى سوى است؟ پس بهتر آنست که بگوئیم الّا در اینجا با ما بعدش صفت است یا بدل بمعنى غیر و تقدیرش اینست: «لا یذوقون فیها الموت غیر الموته الاولى» و باید مستثنى منه موت باشد نه موته اولى زیرا موته اولى منقضى شده است، پس ممکن نیست از موتى که در بهشت آن را نمىچشند استثناء شود، زیرا داخل در آن نیست که از آن استثناء شود.
فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ مفعول له است، و تقدیرش چنین است: «فعل اللَّه ذلک بهم فضلا منهم و تفضّلا منه» و نیز جایز است که منصوب باشد.
بفعل مقدّرى و تقدیرش اینطور باشد: «و اعطاهم فضلا» و جایز است نیز فضلا مصدر مؤکّد ما قبلش باشد، زیرا آنچه که قبلا آمده است تفضّل الهى است، مانند گفتار امرء القیس شاعر عرب که میگوید: «و رضت فذلّت صعبه اىّ اذلال»[۱] در صورتى که شعر را بمعنى «اذللته اىّ اذلال» بگیریم، در اینصورت اى اذلال مصدر مؤکّد است براى رضت و با بودن رضت از جمله اذللت بینیاز شدهایم.
معنى آیات:
سپس خداوند بدنبال وعدههاى عذاب که براى مشرکین داده است وعدههاى رحمت را براى مؤمنین یادآورى کرده میفرماید:
(إِنَّ الْمُتَّقِینَ) یعنى کسانى که از نافرمانى خدا اجتناب میکنند، و نافرمانى خدا را زشت میدانند، و همیشه فرمان خداوند را بجا میآورند.
(فِی مَقامٍ أَمِینٍ) یعنى: در جایگاهى هستند که در آنجا امنیت دارند و از حوادث تغییر و مرگ در امان هستند.
و قتاده گفته است در آنجا از شرّ شیطان و اندوهها در امان هستند.
(فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ) یعنى در بستانهایى هستند که چشمه سارهایى در آن جریان دارد.
(یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ) خطاب به عرب است، و لذا بآنان چیزهایى را وعده میدهد که در نظرشان بسیار مهمّ است، و همگى آرزوى آن را دارند.
و بعضى هم گفتهاند سندس لباس است، و استبرق فرش میباشد.
(مُتَقابِلِینَ) یعنى: در مجالس روبروى یکدیگرند، نه آنکه پشت به هم کنند.
بعضى هم گفتهاند یعنى: با دوستى و محبّت نسبت بیکدیگر، روى میآورند، نه آنکه از روى کینه و دشمنى پشت بیکدیگر کنند.
(کَذلِکَ) یعنى: این چنین است حالت اهل بهشت.
(وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ) اخفش گفته است: منظور از آن همان ازدواج معروف است که گفته میشود: «زوّجته بامرأه» یعنى: زنى براى او به زوجیّت گرفتم.
ولى دیگرى میگوید: در بهشت ازدواج باین معنى نیست، بلکه به این معنى که آنان را با حور العین قرین و همنشین ساختیم.
(یَدْعُونَ فِیها بِکُلِّ فاکِهَهٍ آمِنِینَ) یعنى: هر نوع میوهاى که بخواهند بىآنکه ترس از بین رفتن یا تمام شدن یا مضرّ بودن آن را داشته باشند از آن درخواست میکنند.
بعضى هم گفته اند: یعنى در حالى که از هر نوع گزندى مانند ترش کردن، یا بیمار شدن، و درد کشیدن در امان هستند.
(لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ) اینجا مرگ را به غذایى تشبیه کرده است که چشیده میشود و در ذائقه انسان بد طعم جلوه میکند، و سپس نفى کرده است که این معنى در بهشت باشد.
و اینکه تنها به متّقین این بشارت را داده است که در آخرت مرگ را نخواهند چشید با اینکه منحصر بآنان نیست و تمام مردم در آخرت، مرگ نخواهند داشت؟
علّتش آنست که این خبر بصورت مژدهاى است براى متّقین که یک زندگى سعادتمندانهاى در بهشت خواهند داشت.
ولى آنها که از نظر شکنجه در حالتى بدتر از مرگ بسر میبرند، چنین صفتى بر آنان اطلاق نخواهد شد زیرا آنان هر لحظه با آن عذابهایى که میکشند در حال چشیدن طعم ناگوار مرگ هستند.
(إِلَّا الْمَوْتَهَ الْأُولى) بعضى گفتهاند یعنى: بعد از مرگ اوّل، دیگر مرگى نخواهند دید.
بعضى گفتهاند یعنى: لکن مرگ اوّل را که چشیدهاند.
بعضى هم گفتهاند: یعنى: بجز مرگ اوّل مرگى نخواهند داشت و ما نظر خودمان را در این باره گفتیم.
(وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ) یعنى: عذاب جهنّم را از آنان دور ساخته است.
معتزلیان که فرقهاى از اهل سنّت هستند با این آیه استدلال میکنند بر اینکه فاسق ملّى هیچگاه از آتش بیرون نخواهند آمد، زیرا اگر آنان هم جایز باشد که از آتش در آیند پس آنان نیز مانند متّقین از آتش جهنّم، دور شدهاند.
جواب این اشکال آنست که ممکن است این آیه مخصوص کسانى باشد که اصلا استحقاق وارد شدن به جهنّم را ندارند، و اصلا وارد جهنّم نمیشوند[۲] یا اینکه آیه مخصوص آنها است که استحقاق جهنّم را داشتهاند ولى از باب تفضّل عفو شدهاند، و اصلا داخل جهنّم نشدهاند، و نیز جایز است که بگوئیم منظور از «وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ» یعنى: آنان را از اینکه همیشه در جهنّم بمانند حفظ کرده است، یا منظور آن باشد از اینکه آنان را بسبک کفّار عذاب کند حفظ نموده است.
(فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ) یعنى: خداوند این نعمتها را از راه تفضّل و زیاده بخشى بآنان عطا فرموده است، زیرا خداوند آنان را آفریده، و بر آنان نعمت فرموده، و عقل را بر آنان مسلّط ساخته، و آنان را مکلّف ساخته است و براى آنان آیاتى که دلالت بر وحدانیتش و نیکى عبادتها دارد بیان فرموده است و بدینوسیله استحقاق نعمتهاى عظیم یافتهاند، زیرا سبب استحقاق نعمتها عبارتست از تکلیف و اطاعت و این نعمت بخششى از طرف پروردگار فضل است.
(ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) یعنى: این معنى دست یافتن بخواسته بزرگى است.
(فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ) یعنى: قرآن را بر زبانت آسان نمودیم، بنا بر این هاء در «یَسَّرْناهُ» کنایه از چیزى است که یاد نشده است، یعنى خواندن قرآن را بر زبانت آسان ساختیم.
بعضى گفتهاند یعنى: قرآن را عربى قرار دادیم، تا بر تو و بر قومت فهمیدنش آسان باشد.
(لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ) یعنى: تا آنان بامر و نهى و وعده و وعیدى که در آنست توجّه کرده، در آن تفکّر نمایند.
(فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ) یعنى: اگر رویگردان شدند، و نپذیرفتند در انتظار آنچه که بتو وعده دادهایم باش، و آنان هم در انتظار هستند، زیرا آنان در حکم منتظر میباشند، چون نیکوکار در انتظار عاقبت کارهاى نیک خود و بدکار در انتظار عاقبت کارهاى زشت خویشتن است.
و بعضى گفتهاند یعنى: منتظر باش که عذاب الهى بر آنان وارد شود زیرا آنان منتظرند که مصیبتهایى بر تو وارد شود.
و بعضى گفتهاند: منتظر باش که بر آنان پیروز گردى، که آنان به خیال باطل خود در انتظار پیروز گشتن بر تو هستند.
______________________________
[۱] شاهد بر سراى اذلال است که مصدر مؤکّد است براى رضت که به معنى اذللته آمده است، ولى در ظاهر مصدر مؤکّد که ذلّت باشد، بنا بر این نمیتواند شاهد مثال مورد ما باشد.
[۲] بنظر مترجم جواب این اشکال آنست که اثبات شىء نفى ما عدا نمیکند« وقیهم عذاب الحمیم» یعنى خداوند متّقین را از عذاب جهنّم حفظ مى کند منافات ندارد که بعضى گناهکاران هم پس از مدّتى از عذاب آتش نجات یابند، و نیز طبق صریح آیه شریفه( وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها) همگى وارد جهنم خواهند شد و سپس کسانى نجات خواهند یافت( ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ …) بنا بر این جواب مرحوم طبرسى خالى از اشکال نیست.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۲