تفسیر کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الرحمن
مترجم گوید: گویند در زمان سابق پادشاه مسلمانى بود که با قرآن و سنّت سر و کار داشت روزى در ضمن قرائت سوره مبارکه الرّحمن به آیه( کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ) رسید درباره این آیه تأمل کرد و فکر نمود و بعد از وزراء و مخصوصا وزیر علوم و معارف خواست که معناى این آیه را برایش روشن کند، وزیر آنچه خود در نظر داشت از تفاسیر و غیره بیان کرد شاه نپسندید، پس چند روزى مهلت خواست تا بلکه بتواند معنایى که مورد قبول و پسند شاه باشد بیاورد، پس هر چه اندیشه کرد و با دانایان صحبت نمود معنایى که شاه پسند باشد بدست نیاورد و چون شاه او را تهدید نموده بود که اگر روز آخر مهلت معنایى که او را قانع کند نیاورد از وزارت معزول و اموال او را مصادره نماید، بسیار ناراحت بود، غلام سیاهى داشت که هیچ مورد اعتناء نبود، باو گفت ارباب چرا اینقدر ناراحتى؟
ارباب گفت: بتو چه ربطى دارد، گفت: شاید گره کارت از این غلام سیاه مطبخى گشوده شود، بقدرى اصرار کرد تا وزیر موضوع را گفت و اضافه کرد که روز روز آخر است، و اگر من جواب منطقى نبرم از وزارت و کارم برکنار و اموالم مصادره و آبرویم میرود.
غلام گفت: ارباب من میدانم.
وزیر گفت: بگو غلام گفت نمیگویم گفت: چرا؟
گفت: نمیخواهم بگویم، تو مالک اعضاء و جوارح منى ولى مالک اندیشه دنباله و اطّلاعات من نیستى.
گفت: اگر نگویى تو را میزنم و میکشم.
غلام گفت: هر چه خواهى بکن خودت هم نابود میشوى.
ارباب گفت: اگر بگویى هر چه میخواهى بتو میدهم.
غلام گفت: نخواهم گفت مگر بخود پادشاه.
بالآخره وزیر دید غلام بهیچ تهدید و تطمیع تسلیم نمیشود ناچار او را با خود بحضور پادشاه برد، پس پادشاه گفت:
وزیر آوردى معناى( کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ) را، وزیر گفت: بلى قربان گفت: بگو، گفت: این غلام چاکر میداند او را آورده ام تا بعرض ملوکانه برساند.
شاه با تعجّب گفت: غلام میدانى« کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» یعنى چه؟ غلام بخاک افتاده و پس از تعظیم گفت:
اعلیحضرتا خود خداوند متعال این آیه را در سوره آل عمران آیه: ۲۶ تفسیر و معنا کرده:
شاه گفت: در کدام آیه؟
غلام گفت: آیه ملک« قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، بگو مالک ملک و حکومت جهان هستى باللّه است بار خدایا تویى بهر کس بخواهى حکومت و شاهى دهى و تویى که ملک را از هر کس بخواهى باز ستانى و هر کس را بخواهى عزیز نمایى و هر کس را بخواهى خوار و ذلیل کنى همه خوبى ها بدست توست و مسلّما تو بهر چیز توانایى.
شاه از شنیدن این تفسیر و معنا بقدرى خوشش آمد که زیاد احسنت احسنتش بلند و فورا فرمان داد رئیس تشریفاتش خلعت وزارت را از دوش وزیر برداشته و بر شانه غلام گذارد.
پس غلام باز بخاک افتاد و گفت: پادشاها عرض نکردم دست خدا هر روز در کار است، تا لحظه قبل من غلام مطبخى و در زیر شکنجه هاى روحى و جسمى وزیر بودم، اکنون بعنایت حق نجات یافته و به منصب وزارت رسیدم و او براى ستمهاى بزیر دستانى چون این خادم و نادانى معزول و بیکار- گردید، پس عزّت دست اوست و ذلّت هم دست اوست« کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» پادشاه باز او را تکریم کرد و مدال دیگرى بخشید، و وى را از مقربان درگاه خود قرار داده، و وزیر جاهل را از کار برکنار، ولى بشفاعت غلام دانا از مصادره اموالش صرف نظر کرد.
میگویم همین معنا و تفسیر غلام همان تفسیر قرآن به قرآن است، که مرحوم علّامه طباطبائى اساس تفسیرش در المیزان همین تفسیر قرآن به قرآن و آیات به آیات و روایات است.
« مترجم»
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الرحمن