بیان انحصار عبادت براى خداى تعالى ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده
بیان انحصار عبادت براى خداى تعالى
بدان که خداى تعالى منزّه از مثل، دوّم و دوگانگى است و لکن همهى مثلهاى اعلى (برتر) براى اوست، انسان (کامل) مثل اعلاى خداى تعالى است.
پس مثل حقّ تعالى در عالم کبیر با املاک، افلاک، زمین و موالیدش مثل نفس انسانى در عالم صغیر است با قواى عالى و دانى، و ارواح حیوانى آسمانى، و اعضاى زمینى و صور ذهنیّه اش.
پس شأن صور ذهنى نسبت به نفس شأن ملائکهى مقرّبین است که هیچ شأنى جز وابستگى صرف ندارد، به هیچ وجهى از وجوه داراى انانیّت و استقلال نیست و شأن قواى مدرکه و محرّکه شأن نفوس و عالم مثال است و شأن اعضا شأن عالم طبع است، و همانطورى که شأن اعضا در صورت سلامت و صحّت انقیاد و تسلیم نفس و عبودیّت آن است عالم طبع نیز با تمام وجودش که در صورت سلامت و صحّت، شأنش انقیاد عبودیّت است.
و همانطورى که اعضا در صورت بروز آفت گاهى از انقیاد نفس خارج مى شود اجزاى عالم نیز در صورت بروز آفت به موجب گمراه کردن شیطان یا آفت خودپسندى و غرور هم چنان که در افراد انسان، شیاطین و جنّ دیده مى شود که از انقیاد خدا و اطاعت او خارج مى شوند و به طورى که اعضاى غیر سالم و مریض که از اطاعت نفس خارج گشته و به حکم آفت مطیع طبع گردیده است به طور مطلق خارج از انقیاد نفس نیست، همین طور اجزاى عالم آفت دار وقتى که از اطاعت خدا خارج مى شود داخل در اطاعت شیطان مى گردد، و به حکم آفت با اختیار خود سایر اجزاى عالم را عبادت مى کند از قبیل: ملایکه، آسمانى ها، زمینى ها، شیاطین و جنّ، همین طور از ابتدا بدون این که خود بفهمد شیطان را عبادت مى کند، از نظر تکوین از اطاعت خدا خارج نشده است.
چون اجزاى عالم مظاهر خداى واحد، احد و قهّار بر حسب اسماى لطفى و قهرى اوست عبادت انسان به هر معبودى که باشد اختیار عبادت خدا نیز هست، بر خلاف طبایع انسانها که آنها مظاهر صرف نفس نیست مگر از یک راه دور، جز راسخون در علم آن را نمى دانند، و از همین جهت است که اعضاى آفت دار مطیع نفس و عبادت کنندهى مطلق آن نمى باشد.
پس انسان در عبادت اختیارى که براى شیطان مىکند مانند شیطانپرستهایا عبادتى که براى جنّ انجام مىدهد مانند کاهنان و پیروان جنّ یا عبادت کنندهى عناصر مانند بعضى از زرتشتى ها یا آب و هوا و زمین، و موالیدپرست مانند وثنىها یا آنان که سنگ و درخت و نباتات را مى پرستند.
یا مانند پرستش حیوانات به توسّط سامریها یا بعضى از هندیها، و مثل جمشیدى ها فرعونیان که انسان پرست بودند و اقرار بر الوهیّت او داشتند، یا مثل بعضى از صابئى ها (ستاره پرست ها) یا ملائکه پرست ها.
و نیز همانند بیشتر هندیها از جمله آنهایى که قایل بر پرستش ذکر و فرج انسان (آلت تناسلى مرد و زن) هستند مثلا بعضى از آنها قایل بر پرستش ذکر «مهادیو» ملائکهى بزرگ و فرج زن او هستند همهى اینها بدون این که بفهمند خدا را عبادت مىکنند، چون همهى معبودها مظاهر خداى تعالى به تناسب اسماى او هستند، و لذا گفته شده
اگر مؤمن بدانستى که بت چیست؟ | یقین کردى که دین در بتپرستى | |
اگر کافر ز بت آگاه بودى | چرا در دین خود گمراه بودى | |
مولوى معنوى قدّس سرّه فرموده:
ساخت موسى قدس در باب صغیر | تا فرود آرند سر قوم زحیر | |
زان که جبّاران بدند و سرفراز | دوزخ آن باب صغیر است و نیاز | |
آن چنان آن حقّ ز لحم و استخوان | از شهان باب صغیرى ساخت هان | |
ساخت سرگیندانکى محرابشان | نام آن محراب میر و پهلوان | |
چون عبادت بود مقصود از بشر | شد عبادتگاه گردنکش سقر | |
و لکن چون آن عبادت ناشى از امر تکلیفى خدا نبود موجب استحقاق اجر و ثواب نمى شوند بلکه موجب استحقاق عقوبت و عذابند.
پس بنابراین معناى آیه چنین مىشود: خداوند تو حکم کرده با حکم حتمى که تخلف ناپذیرست، تا هیچ بنده اى بر هیچ یک از اشیا عبادت نکند، مگر این که آن عبادت براى خدا واقع شود و با قضا و امر تکوینى او صورت بگیرد، و خداوند با قضاى حتمى خود حکم کرده که: عبادت از هیچ عبادت کننده اى براى هیچ معبودى صحیح نباشد، مگر با اذن و ارادهى خدا، از سوى دیگر با قضاى تکلیفى خود حکم نمود بدین گونه که با زبان انبیاى خود امر کرد تا جز او را عبادت نکنید.
پس هر کس در عبادتش توجّه بر غیر خدا داشته باشد از قضا و امر تکلیفى او خارج شده است و عبادت را با اذن او انجام نداده است، پس عبادتش صحیح نمى باشد پس مستحقّ عقوبت از جانب خداى تعالى است.
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»سوره الإسراء۲۳-۴۳