نبرد طالوت با جالوت _ ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
نبرد طالوت با جالوت
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ یعنى هنگامى که سربازان را از مواطن و جایگاههایشان بیرون کرد، بعضى گفته اند که سربازان هشتاد هزار نفر بوده اند، و بعضى هفتاد هزار ذکر کرده اند. و آنها هنگامى که تابوت و آثار نصرت و پیروزى را دیدند به جهاد مبادرت کردند.
قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ گفت خداوند شما را به نهر آبى آزمایش کند، چنانکه همواره خدا درباره مؤمنین چنین مىکند، و آنها را به امرى مبتلا و آزمایش مىکند تا بر ایمان پایدار شوند.
فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی یعنى پس هر که از آن نوشد از پیروان من نیست وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ طعم عامّ است، در خوردنى و آشامیدنى استعمال مىشود، پس هر که آن را نیاشامد فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ او از من است و هر که کفى بیش گزیند از من نیست و «غرفه» با فتح غین خوانده شده، و فرق بین آن دو این است که مضموم الفاء اسم مصدر است، و مفتوح الفاء مصدر عددى است، و این جمله استثناء است از فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ و تقدم جمله اى که بر آن عطف شده جهت اهمیّت دادن به آن جمله است.
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ یعنى همه از آن نهر خوردند جز سیصد و سیزده مرد از مجموع هشتاد هزار، و بین آنها کسانى بودند که اصلا نخوردند، و کسى که هیچ نخورد از آن بى نیاز شد، و کسى که یک کف خورد براى شرب همان مقدار او را کفایت کرد، و کسى که اکتفا به کف دست نکرد تشنگى اش غلبه پیدا کرد و لبهایش سیاه شد و نتوانست راه برود. و پادشاه آنان این مطلب را به سبب وحى و الهام و یا خبر دادن پیامبرشان فهمید، و این صورت دنیا بود که براى آنها تمثّل پیدا کرد تا آنان تنبّه پیدا کنند که حال دنیا چنین است براى کسى که اجتناب از آن کند و یا آن را بخواهد.
فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ یعنى کسانى که نیاشامیدند یا یک کف دست آشامیدند و زیادى سربازان جالوت و کمى عدد خودشان را دیدند قالُوا گفتند، یعنى کسانى که یک کف دست خوردند گفتند: لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ امروز ما تاب جنگ با جالوت و لشکریانش را نداریم، امّا آن کسانى که هیچ نخوردند گمان دارند یعنى مىدانند، (درباره ظنّ قبلا بیان شد که در علوم حصولى چون معلوم با علم مغایر است حکم آن حکم ظنّ و گمان را دارد، و بیشتر اوقات بر آنها ظنون اطلاق مىشود، و علوم نفوس نیز چون متغیّر مىباشد و ثابت نیست مانند ظنون است) أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ که آنها به ملاقات خدا نائل مىشوند، زیرا معتقد بودند که کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ با ترخیص و امداد (چون اذن در مثل اینجاها صرفا به معنى ترخیص نیست) خدا چه بسا گروه کوچک بر گروه بزرگ پیروز مىشود.
و خداوند با شکیبایان است وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ این مطلب گذشت که این همراهى و معیّت مانند معیّت در قول خداى تعالى هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ نیست.
معیّت در اینجا مانند معیّت در قول امام (ع) است که فرمود[۳۵]:
خداوند با هر چیزى هست نه به صورت امتزاج، که این معیّت رحیمى است، و آن معیّت رحمانى.
و از امام رضا (ع) است[۳۶] که خداى تعالى به نبىّ آنان وحى کرد که جالوت را کسى مى کشد که زره موسى به اندازه تن او باشد، و آن مردى از فرزندان لاوى بن یعقوب است و اسمش داود بن آسى است.
آسى چوپانى بود که ده پسر داشت که کوچکترین آنها داود بود، پس وقتى که طالوت بر بنى اسرائیل مبعوث شد و آنان را به جنگ جالوت جمع کرد به آسى پیام فرستاد که حاضر شو و فرزندانت را هم حاضر کن، پس وقتى حاضر شدند یکى یکى از فرزندانش را صدا زد و زره موسى را به آنها پوشانید، به بعضىها کوتاه بود و به بعضى دیگر بلند.
پس به آسى گفت: آیا از فرزندانت کسى را جا گذاشتى، گفت: بلى کوچکترین آنها را گذاشته ام تا گوسفندان را بچراند، پس به دنبال او فرستاد و او را آوردند وقتى که او را صدا زد، جلو آمد در حالى که یک فلاخن با او بود.
داود گفت: هنگامى که در راه مى آمد سه عدد سنگ او را صدا زدند و گفتند: اى داود ما را با خودت بردار، پس آنها را برداشت و به توبره انداخت. داود خیلى دلیر و سخت حمله، و در بدن قوى و شجاع بود، وقتى که پیش طالوت آمد زره موسى را به او پوشانید، پس به اندازه او شد. پس طالوت لشگریانش را فرستاد، و پیامبرشان به آنان گفت: اى بنى اسرائیل خداوند شما را با نهرى که در این بیابان است آزمایش مى کند، پس کسى که از آن آب بیاشامد از حزب خدا نیست، و هر کس که نیاشامد از حزب خداست مگر اینکه یک کف دست از آن بخورد، پس وقتى وارد نهر شدند خداوند آنها را آزاد گذاشت که هر کدام یک کف دست بخورند، پس، از آن آب آشامیدند جز اندکى از آن عدّه، آنهائى که از آن آب آشامیدند شصت هزار نفر بودند و این آزمایشى بود که به آن امتحان شدند،
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ در خبر است از امام صادق[۱] (ع) اینکه داود آمد و در مقابل جالوت ایستاد، و جالوت سوار بر فیل بود، و بر سرش تاج و در پیشانى اش یاقوتى بود که نورش برق مى زد و مى درخشید، و سربازانش در برابرش بودند، پس داود یکى از آن سنگها را گرفت و به طرف میمنه لشکر جالوت انداخت آن سنگ به هوا رفت و بر سر آنها فرود آمد، پس آنها شکست خوردند، سنگ دیگرى گرفت و به طرف میسره لشکر جالوت انداخت که آنها نیز شکست خوردند، سنگ سوّم را به خود جالوت زد، به طورى که یاقوت که در پیشانیش بود شکست و به مغزش رسید و مرده بر زمین افتاد.
ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، ج۳، بقره آیه ۲۴۹ و۲۵۰