فوتر جدید
اخرین پست ها
مطالب برگزیده کشف الاسرار
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه» سوره النساء ۲۱ تا ۴۰
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه» سوره النساء ۱ تا ۲۰
اقسام صبر – ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
اقسام صبر چون مقتضیات نفس بر حسب قواى داخلى و واردات خارجى اش مختلف است اقسام صبر نیز بر حسب
بیان فکر و مراتب آن – ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
بیان فکر و مراتب آن وَ یَتَفَکَّرُونَ: فکر و تفکّر و نظر، عبارت از انتقال از معلوم حاضر، به مجهول
ذکر- ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ و این آیه دلالت مىکند بر اینکه ذکر خدا در هر حال خوب است، و شایسته است
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه» سوره آل عمران ۱۸۰ تا ۲۰۰
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن اول
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن دوم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن سوم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن چهارم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن پنجم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن ششم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن هفتم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن هشتم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن نهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن دهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن یازدهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن دوازدهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن سیزدهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن چهاردهم
- تفسیر و تفاسیر شیعه قرن پانزدهم
خبر درست است از عایشه قالت- اول ما بدى به رسول اللَّه من الوحى الرؤیا الصادقه فکان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح. ابتداء وحى که برسول خدا آشکار گشت اندر خواب بود شش ماه و سر این خبر آنست که تا روح پاک وى از ظلمت طبیعت توقى میگیرد و کلمات الهیت را بافاضت جود حق تلقى میکند تا بلطائف مشاهدت مهذب و مقرب گردد.
شش ماه جان مقدس وى بدین لطائف، بتدریج وحى حق قبول همى کرد، چون نسیم وحى پاک بجان پاک وى رسیدى، بآشیان صورت بازشتافتى و آن خواب که دیدى کفلق الصبح پیدا آمدى و در آن روزگار شخص شریف آن مهتر از روح لطیف وى مدد همى گرفت تا جسم او مانند روح گشت در صفا و بها. آن گه پیغام و امر الهى بعد از کمال مدت شش ماه بر شخص وى ظاهر گشت و روح القدس جبرائیل بعد از آن که مکاشف روح وى بود مشاهد حس وى شد و بچشم سر بدید.
چون آن حال بدین کمال رسید ملکى صورت گشت از صحبت خلق دور شد و سلوت همه اندر خلوت جست و عزلت اختیار کرد بغار حرا باز شد و آن غار صومعه شخص وى گشت، از خلق نفور گشته و از خویش و پیوند دور شده سراى و خانه یکبارگى وداع کرده. گاهى در هواء بسط جولان کردى، گاهى در عالم قبض میدان کردى.
هفته اى برو بگذشتى که از آدمیان کس او را ندیدى و از او سخن نشنیدى. در بوته اختیارش همى گداختند و در میدان انتظارش همه تاختند. کس نمىدانست که آن مهتر عالم را چه در دست، بحالتى شد که مردم از وى بگفت و گوى افتادند.
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ» اى فرج لهم و غبطه و قرّه عین و هو فعلى من طیب العیش، اى العیش الطیّب لهم الجامع للنّعیم، گفته اند که طوبى نام بهشتست بلغت حبشه.
ابن عباس گفت طوبى درختى است در بهشت اصل آن در سراى على بن ابى طالب (ع) و در هر خانه اى و غرفه اى از غرفهاى مؤمنان از آن شاخى.
و در خبرست از مصطفى (ص) پرسیدند که یا رسول اللَّه ما طوبى؟ طوبى چیست؟ گفت:«شجره اصلها فى دارى و فرعها على اهل الجنّه»
درختى که اصل آن در سراى من و شاخه هاى آن در سراى مؤمنان، وقتى دیگر از وى پرسیدند جواب داد:«شجره اصلها فى دار على و فرعها على اهل الجنّه»
آن روز که مصطفى ص را خبر دادند که رفتن بسراى آخرت نزدیک است و مرکب بشریت وى را بحضرت الهیت نقل فرمودند. عزرائیل حاضر بود، رسول خدا وى را گفت: جبرئیل را کجا ماندى، گفت: بآسمان نخستین مقدسان ملاء اعلى او را تعزیت میدهند، عزرائیل بحرمت بایستاد تا خود چه فرماید، جبرئیل در آمد، سید گفت: یا جبرئیل ما حال امتى؟
حال امت من چیست، و کار ایشان گوى بچه رسید، جبرئیل گفت: یا سید چه دل مشغول دارى و چه اندیشه برى، نه حق میگوید، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ، گفت: یا جبرئیل چون من از میان ایشان بیرون شوم گوى حال ایشان چون بود؟ جبرئیل بحضرت عزت باز رفت و آخر آیت آورد، وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ،
یا سید! ملک جل جلاله میگوید: که تا استغفار کنند در زینهاراند از عذاب، گفت: یا جبرئیل ازان میترسم که اگر در استغفار تقصیر کنند؟ ادامه مطلب