انگشتر دادن حضرت علی علیه السلام در نماز ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره مائده آیه ۴۸ -۸۰
شأن نزول
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ (۵۵)
بزرگان ما از ابن عباس روایت کردهاند که وقتى وى بر کنار زمزم نشسته بود و براى مردم از پیامبر حدیث نقل مىکرد. در این وقت مردى که صورت خود را پوشیده بود وارد شد. ابن عباس رشته سخن را قطع کرد و گفت: ترا بخدا سوگند مىدهم که خود را آشکار کنى. او که ابو ذر غفارى بود صورت خود را آشکار کرد و گفت:
– اى مردم، هر که مرا مىشناسد، بشناسد و هر که مرا نمى شناسد من ابو ذر غفارى هستم. با این دو گوش خودم از پیامبر خدا سخنى شنیدم که اگر نشنیده باشم کر بشوم و با این دو چشم خود پیامبر را دیدم که اگر ندیده باشم، کور گردم. مىفرمود:
– على رهبر انسانها و قاتل کافران است. هر که على را یارى کند، یارى میشود و هر که على را ترک کند، خوار میگردد. آگاه باشید، روزى با پیامبر مشغول خواندن نماز ظهر بودم. سائلى در مسجد، سؤال کرد و کسى چیزى به او نداد. وى دستش را به آسمان بلند کرد و گفت:
– خدایا گواه باش. در مسجد پیامبر، سؤال کردم و احدى مرا دستگیرى نکرد.
در این وقت على که مشغول رکوع بود با انگشت دست راستش- که در آن انگشترى بود- به سائل اشاره کرد و او انگشترى را از انگشت على ع بیرون آورد. اینها در برابر چشم پیامبر گرامى انجام گرفت. همین که از نماز فارغ شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت:
– خدایا برادرم موسى بدرگاهت سؤال کرد:
– پروردگارا، سینه ام را بگشاى، کارم را آسان و زبانم را باز کن تا سخنم را بفهمند. برادرم هارون را که از خویشان من است، وزیر من گردان، پشتم را به او قوى کن و او را در کارها شریکم گردان (آیاتى از سوره طه ۲۵ تا ۳۲) تو به او وحى کردى که:
– بزودى بازویت را به برادرت محکم مىکنیم و براى شما قدرتى قرار مىدهیم که آنها به شما دسترسى پیدا نکنند. (قصص ۳۵) پروردگارا منم محمد پیامبر و برگزیده تو. خدایا، سینه ام را بگشاى و کارم را آسان و على را وزیر من گردان، و پشت مرا به او محکم کن.
ابو ذر گفت:
– بخدا سوگند، هنوز سخن پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل از جانب خدا نازل شد و گفت:
– اى محمد بخوان.
گفت:
– چه بخوانم:
گفت:
– إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ …
عین این خبر را ابو اسحاق ثعلبى در تفسیر خود نقل کرده است.
ابو بکر رازى در کتاب «احکام القرآن» بنا بر نقل مغربى و رمانى و طبرى روایت کرده است که این آیه هنگامى نازل شد که على ع در حال رکوع انگشترى خود را صدقه داد. مجاهد و سدى نیز همین طور گفتهاند. از امام باقر ع و امام صادق ع و همه علماى اهل بیت نیز چنین روایت شده است.
– این آیه درباره عبد اللَّه بن سلام کلبى و اصحابش نازل شده است. در آن وقتى که آنها اسلام آوردند و یهود روابط دوستى خود را با آنها قطع کردند.
در روایت عطاست که عبد اللَّه سلام، عرض کرد:
– یا رسول اللَّه، على را دیدم که در حال رکوع، انگشترى خود را صدقه داد، از اینرو دوستش داریم.
سید ابو الحمد- به اسناد متصل مرفوع- از ابن عباس روایت کرده است که:
– عبد اللَّه بن سلام با جمعى از مردم خویش خدمت پیامبر رسید و عرض کرد:
– یا رسول اللَّه، خانههاى ما دور است و ما مجلسى و جاى گفتگویى، جز اینجا نداریم. قوم ما بعد از آنکه ایمان آوردیم، ما را ترک کردند و بر خود حتم کردهاند که با ما ننشینند و زناشویى نکنند و سخن نگویند. اینها بر ما دشوار است.
فرمود:
– إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ …
پس از این مراسم، پیامبر به مسجد رفت. مردم در حال قیام و رکوع بودند، پیامبر سائلى را دید. فرمود:
– آیا کسى بتو چیزى داد؟
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص: ۸۶
عرض کرد:
– آرى انگشترى از نقره پرسید:
– کى داد؟
در حالى که با دستش به على اشاره مىکرد، گفت:
– این که ایستاده است.
پیامبر خدا پرسید:
– در چه حالى انگشتر را بتو بخشید؟
پاسخ داد:
– در حال رکوع در اینوقت، پیامبر تکبیر گفت و این آیه را قرائت کرد:
– وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره مائده آیه ۴۸ -۸۰