ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الصافّات ۱۷۱ الی ۱۸۲
[سوره الصافات (۳۷): آیات ۱۷۱ تا ۱۸۲]
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ (۱۷۱)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (۱۷۲)
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (۱۷۳)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ (۱۷۴)
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (۱۷۵)
أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ (۱۷۶)
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ (۱۷۷)
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ (۱۷۸)
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (۱۷۹)
سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (۱۸۰)
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ (۱۸۱)
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۸۲)
ترجمه:
و هر آینه به حقیقت سبقت گرفت کلمه ما به بندگان مرسل ما.
بدرستى که آنان همانا ایشانند یارى شدگان.
و بدرستى که لشکریان ما همانا ایشانند غلبه کنندگان.
پس روى گردان از ایشان تا هنگامى.
و بنگر به ایشان پس به زودى مى نگرند.
پس آیا به عذاب ما عجله مى کنند.
پس گاهى که نازل شد به ساحت ایشان، پس بد باشد بامداد بیم شدگان.
و روى بگردان از ایشان تا هنگامى.
و بنگر بزودى بنگرند.
منزه است پروردگارت، پروردگار عزت از آنچه وصف مى کنند.
و سلام بر مرسلان.
و ستایش مر خداوند را پروردگار جهانیان.
تفسیر:
اینکه خداوند قسم یاد کرده و مى گوید:
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ (و هر آینه به حقیقت سبقت گرفت کلمه ما بر بندگان مرسل ما) یعنى سبقت گرفت وعده ما بر بندگانى که به سوى خلق فرستادیمشان.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (بدرستى که ایشان همانا یارى شدگانند) یعنى با قهر و غلبه و حجتهاى ظاهر بر دشمنانشان در دنیا و آخرت یارى شوند.
و برخى گفته اند: سبقت گرفت کلمه ما به سعادت بر ایشان و سپس شروع کرده و فرمود: همانا رسولان، ایشانند یارى شدگان. لفظ لام در (لهم) براى تأکید است.
گفته شده که منظور از (کلمه) این جمله است که خداوند مىگوید: (کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی)، «نوشت خدا که پیروز مىشوم من و رسولانم- مجادله- ۲۱» و این که خداوند کلمه را به جاى یک جمله به کار برده به این جهت است که معانى بعضى از این جمله با معانى دیگرش پیوسته و به صورت یک خبر و یک قصه در آمده است.
«حسن» گوید: مراد از نصرت در این آیه، یارى در جنگ است چه این که هیچ پیغمبرى تا کنون در جنگ مغلوب نگشته که کشته شود و کشته شدن آنان یا از راه نیرنگ و یا از راه دیگرى غیر از جنگ بوده است و اگر پیغمبرى بمیرد و غالب نشود مسلما پس از او قومش بر دشمن غلبه مىکنند پس در این صورت نصرت او عبارت از نصرت قوم او مى باشد.
سدى گفته است: مراد از نصرت، یارى و نصرت در دلیل و حجت است.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (و بدرستى که لشکریان ما همانا ایشانند غلبه کنندگان) خداوند مؤمنان را به خود نسبت داده و آنان را به عنوان لشکریان خود ستوده است تا به آنان تشریف قائل شده و یادشان را بلند بدارد چه این که آنان به یارى دین خدا برخاستند.
و برخى گفته اند معنى چنین است: رسولان ما یارى شدگانند زیرا که آنان لشکریان ما بوده و لشکریان ما پیروزمندان هستند که به کافران گاهى با حجت و برهان غلبه مى کنند و گاهى با نیرو و قدرت پیروز مى شوند. سپس خداوند به پیامبر خود مى فرماید:
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ (پس روى بگردان از ایشان) یعنى از این کافران اعراض کن حَتَّى حِینٍ (تا هنگامى) یعنى تا وقتى که تو را امر به قتال آنها کنم در روز بدر و این قول «مجاهد و سدى» است.
و گفته شده است: تا روز مرگ. و این سخن «ابن عباس و قتاده» است. و نیز گفته اند: تا روز قیامت. و باز گفته شده: تا انقضاى مدت مهلت.
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (و بنگر به ایشان به زودى مى نگرند) یعنى نظر کن و بنگر چگونه امر خدا را ضایع و تباه کردند و بزودى خواهند دید عذاب را. و این سخن «ابن زید» است.
نظر دیگر این است که: بنگر به ایشان زمانى که عذاب بر آنان نازل شود پس بزودى خواهند دید.
و باز گفته شده: حال آنان را با قلب خود بنگر، پس بزودى حال خود را عینا در روز قیامت خواهند دید. و در این سخن اخبار به غیب است، چه این که خداوند پیامبر خود را به پیروزى و نصرت وعده داده است پس خبر با مخبر موافق مى باشد گویا که کافران گفتند عذاب خدا کى خواهد بود، پس خداوند این آیه را نازل کرد:
أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ (پس آیا به عذاب ما شتاب مى کنید) یعنى به زود فرا رسیدن عذاب ما را طلب مى کنید.
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ (پس زمانى که نازل شود بساحت ایشان پس بد باشد بامداد بیم شدگان) یعنى چون به آستانه و فضاى وسیع خانه ایشان عذاب نازل شود.
عادت عرب این بود که به هنگام بامداد به خانه دشمن براى غارت یورش مى آوردند و خداوند نیز اقوام و ملل را هنگام صبح دچار عذاب میکرده است و آیه فوق نیز بر اساس عادت مردم گفته شده است و خداوند مى فرماید:
(ان موعدهم الصبح أ لیس الصبح بقریب)، «همانا وعده ایشان صبح است آیا صبح نزدیک نیست؟- هود- ۸۱» وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (و روى گردان از ایشان تا هنگامى و بنگر پس بزودى مى نگرند) تفسیر این آیه گذشت و این که این جملات تکرار شده بجهت تأکید است، و شاید یکى از این آیات راجع به عذاب دنیا و دیگرى راجع به عذاب آخرت مىباشد. یعنى در کار خود با بصیرت باش که ایشان نیز به زودى در کار خود بصیرت پیدا مى کنند هنگامى که این بصیرت ایشان را سودى ندهد.
سپس خداوند خود را از آنچه وصف مى کند و بهتان میگویند منزه کرده و مى فرماید:
سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (منزه است پروردگارت، پروردگار عزت از آن چه وصف مىکنند) یعنى منزه است خداوندت و پروردگارت که مالک عزت است، عزیز مى کند از پیامبران و اولیاء آنکه را بخواهد، کسى مالک عزت دادن به کسى غیر از خداوند نمى باشد، پس منزه است خداوند از آنچه وصف مىکنند که لایق او نیست، که مىگفتند خداوند اولاد و شریک اتخاذ کرده است.
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ (و سلام بر مرسلان) یعنى سلامت و امان باشد براى انبیاء از این که دشمنانشان بر آنان پیروز شوند.
و برخى گفته اند که: لفظ (سلام) به صورت خبر بوده ولى به معنى امر مى باشد و مقصود چنین است: سلام کنید بر ایشان همگى و میان آنان فرق نگذارید.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (و ستایش خدا راست پروردگار جهانیان) یعنى ستایش کنید خداوند را که او مالک جهانیان و خالق و منعم آنان است و خالص کنید سپاس و ستایش را براى خداوند و شریکى براى او قرار ندهید که نعمتها همه از اوست.
«اصبغ بن نباته» از «على» (ع) و مرفوعا از «پیغمبر» (ص) نقل کرده که فرمود: هر که بخواهد در روز قیامت پیمانه اجرش کامل و بهتر باشد پس آخرین گفتارش در مجلس باید این باشد که بگوید:
(سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ)
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۱