ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الزمر ۶۱ الی ۶۶
[سوره الزمر (۳۹): آیات ۶۱ تا ۶۶]
وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (۶۱)
اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ (۶۲)
لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۶۳)
قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ (۶۴)
وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ (۶۵)
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ (۶۶)
ترجمه:
و نجات مى دهد خداوند کسانى را که پرهیز کردند با رستگاریشان، بدى به ایشان نمىرسد و آنان غمگین نمى شوند.
خداوند آفریننده هر چیزى است و او بر هر چیزى وکیل است.
براى اوست کلیدهاى آسمانها و زمین، و آنان که به آیات خداوند کافر شدند ایشانند زیانکاران.
بگو آیا دستور مى دهید غیر از خدا را بندگى کنم اى نادانان.
و بتحقیق وحى شده است بر تو و بر آنان که پیش از تو بودند اگر مشرک شوى تباه مىشود عملت و خواهى بود از زیان- کاران.
بلکه خداى را پرستش کن و بوده باش از سپاسگزاران.
قرائت:
مفازه- اهل کوفه غیر از «حفص»، (بمفازاتهم) خوانده اند و دیگران (بمفازتهم) گفته اند، دلیل آنان که (مفازه) را جمع خواندهاند این است که مصدر چون اقسام و اجناسش مختلف شود مى توان به صورت جمع استعمال کرد، از این جهت مىگوئیم (مکانتکم و مکاناتکم)، و دلیل آنها که مفرد خوانده اند این که (مفازه) چون (فوز) بوده و ناچار چون مصدر است باید مفرد و به صورت (مفازه) خوانده شود.
تفسیر:
چون خداوند سبحان از حال کافران خبر داد بدنبال آن، حال پرهیز کاران نکوکار را بیان کرده و فرمود:
وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا (و نجات مىدهد خداوند کسانى را که پرهیز کردند) از معاصى به خاطر ترس از عقاب خداوند بِمَفازَتِهِمْ (به رستگاریشان) یعنى به نجات یافتنشان از آتش، اصل کلمه (مفازه) به معنى نجات یافتن است، لذا از باب تفأل به خیر (مفازه) را (نجات) گویند، چنان که از باب تفأل به خیر مار گزیده را سلیم گویند و یا به کار بردن (سلیم) او را به سلامت فال مى زنند.
لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ (نمى رسد بدى به ایشان) یعنى به ایشان مکروه و شدت اصابت نمىکند وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (و نه ایشان غمگین شوند) از آن چه از خوشىها و لذات از دست آنان رفته باشد.
چون خداوند مسئله وعد و وعید را خاطرنشان ساخت بیان مىکند که او بر همه چیز توانا مىباشد اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ (خداوند آفریننده هر چیز است) یعنى بوجود آورنده و پدید آرنده هر چیز است
وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ (و او بر هر چیزى وکیل است) یعنى نگهدارنده با تدبیر هر چیز است لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (براى او کلیدهاى آسمانها و زمین است) (مقالید) جمع (مقلید) و (مقلاد) است و منظور از آسمانها و زمین روزى و رحمت است، که روزى و رحمت از آن خداوند مىباشد و این سخن «ابن عباس و قتاده» است، و «ضحاک» گفته: خزینههاى آسمانها و زمین به دست خداوند است، مى- گشاید روزى را به آن که بخواهد و مىبندد از آن که بخواهد.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (آنان که کافر شدند به آیات خداوند، پس ایشان هستند زیانکاران) زیرا با از دست دادن بهشت و نعمتهاى آن و با چشیدن آتش و زبانه هاى آن زیان مى کنند.
سپس خداوند مردم را دانا مى کند که معبودى به غیر از (اللَّه) نیست و مى گوید:
قُلْ (بگو) اى محمد به این کافران أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ (به غیر از اللَّه دستور مىدهید عبادت کنم) یعنى امر مىکنید که غیر از خداوند را عبادت کنم أَیُّهَا الْجاهِلُونَ (اى نادانان) در آن چه که امر مىکنید، زیرا شما امر مىکنید عبادت کنم کسى را که نمىبیند و نمىشنود و سودى نمىدهد و ضررى نمىبخشد. سپس به پیغمبر (ص) خود مىگوید:
وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ (و بتحقیق وحى گردیده شد بسوى تو) اى محمد (ص) وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ (و آنان که پیش از تو بودند) از پیامبران و رسولان لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ (اگر شرک ورزى همانا تباه شود عمل تو و همانا خواهى بود از زیانکاران) «ابن عباس» گوید: این خطاب تأدیبى نسبت به پیغمبر (ص) بوده و تهدیدى نسبت به دیگر مردم مىباشد، زیرا خداوند پیمبر خود را از شرک و مداهنه کافران نگه داشته و معصوم گردانیده است، و در این سخن چیزى نیست که دلالت کند به صحیح بودن گفته اهل وعید که قائل به احباط و تباهى اعمال مىباشند، زیرا معنى آیه چنین است، کسى که در عبادت خدا شرک بورزد و بتها و غیر آنها را در عبادت خدا شریک قرار دهد، عبادت او بر وجهى قرار مى گیرد که استحقاقى براى ثواب پیدا نمى کند، و لذا این عمل را خداوند وصف مىکند که آن تباه است زیرا اگر عمل، خالص براى خداوند باشد سزاوار ثواب مى تواند باشد.
سپس خداوند سبحان امر به توحید مىکند و مى فرماید:
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ (بلکه خداوند را عبادت کن) یعنى عبادت خود را تنها بسوى خداوند بدون توجه به بتها، متوجه کن وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ (و بوده باش از سپاسگزاران) آنان که بر نعمتهاى خداوند سپاس گذاشته و عبادت را خالص براى خداوند انجام مى دهند.
(بحث ادبى)
«زجاج» گوید: (اللَّه) معمول منصوب (فاعبد) است و (فا) به معنى مجازات آمده است و مقصود چنین مى شود، چون بیان کردم پس عبادت کن خداى را.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۱