ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الجاثیه۱ الی ۵
سوره جاثیه
این سوره بنام «سوره شریعت» نیز موسوم است، زیرا در آن، آمده است: «ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلى شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ»[۱].
و این سوره در مکّه نازل شده است، قتاده گفته است بجز یک آیه از این سوره که در مدینه نازل شده است، و این آیه عبارتست از: «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا …»[۲].
تعداد آیات:
در نظر کوفیان تعداد آیات این سوره سى و هفت، و از نظر دیگران سى و شش آیه میباشد.
اختلاف آیات:
مورد اختلاف آیه حم است که از نظر کوفیان یک آیه بحساب آمده است.
فضیلت سوره:
ابى بن کعب از حضرت رسول (ص) نقل میکند که فرمودند: «هر کس سوره حم جاثیه را بخواند خداوند در روز حساب قیامت عورت او را خواهد پوشانید و ترس او را فرو مى نشاند».
و نیز ابو بصیر از حضرت صادق (ع) روایت میکند که فرمودند: «هر کس سوره جاثیه را بخواند پاداشش آنست که اصلا آتش جهنّم را نبیند، و ناله و غرّش جهنّم را نخواهد شنید، و با محمّد (ص) است».
ارتباط سوره بما قبل:
پس از آنکه خداوند سوره دخان را با یاد قرآن بپایان برد این سوره را نیز با یاد قرآن شروع کرده فرمود:
سوره جاثیه- آیات ۱- ۵
[سوره الجاثیه (۴۵): آیات ۱ تا ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
حم (۱)
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۲)
إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ (۳)
وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۴)
وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (۵)
ترجمه آیات:
بنام خداى رحمان و رحیم
1- حم.
۲- این قرآن از جانب پروردگار پیروز و دانا فرود آمده است.
۳- در آسمانها و زمین براى مؤمنین نشانههایى وجود دارد.
۴- و در آفرینش شما و آنچه که از جنبندگان گسترش میابد نشانهایى براى باور کنندگان وجود دارد.
۵- و نیز در رفت و آمد شب و روز و بارانى که خداوند از آسمان میفرستد
و بوسیله آن زمین را پس از آنکه مرده است زنده میسازد، و در گردش بادها نشانههایى است براى مردم دانا.
(پنج آیه)
قرائت آیات:
حمزه و کسایى و یعقوب کلمه «آیات» را در هر دو مورد بنصب خواندهاند و بقیّه این کلمه را در هر دو مورد برفع قرائت نموده اند.
دلیل قرائت:
ابو على گوید: «و فى خلقکم و ما یبث من دابه آیات» در کلمه آیات بدو وجه رفع جایز است.
۱- آنکه «و فى خلقکم» عطف شده است بر محلّ انّ و آنچه در آن عمل نموده است، زیرا که انّ بنا بر ابتدائیت مرفوع است، بنا بر این ممکن است مرفوع باشد بنا بر آنکه عطف بر محلّ انّ شده باشد.
۲- و نیز ممکن است «و فى خلقکم» جمله مستأنفه باشد، و رویهم رفته این جمله عطف بر جمله دیگرى شده باشد، بنا بر این آیات به وسیله ظرف مرفوع است، و اینست دلیل کسى که آیات را در هر دو مورد مرفوع میخواند ابو الحسن گوید: (من دابه آیات برفع قرائت عامّه است، و این قرائت بهتر است، و ما نیز برفع میخوانیم، زیرا آیات دوّم کلام دیگرى است، مثل انّ فى الدّار زید او فى البیت عمر و زیرا تو تمام کلام را بر کلام قبلى، عطف کردهاى، و نیز گفته است که آیات بنصب نیز قرائت شده است و این قرائت نیز موافق قواعد عربیّت است).
امّا «و اختلاف اللیل و النهار … آیات» اگر کلام را بظاهرش رها کنى عطف شده است بدو عامل، یکى از آن دو عامل حرف جرّى است که در «و فى خلقکم، و ما یبث من دابه» وجود دارد، و عامل دیگر «انّ» است اگر آیات را منصوب بخوانیم، و اگر آیات را مرفوع بخوانیم عاملى که بر آن عطف شده است یا ابتدائیت است یا ظرف.
و دلیل کسى که آیات را بنصب خوانده آنست که آیات را عطف بر محلّ انّ ننموده است، همانگونه که در رفع آیات در هر دو موضوع آن را بر محلّ انّ عطف میکنند، یا آنکه آن را از ما قبل بریده استیناف میگیرند، بلکه بنا بر نصب آیات آن را بر لفظ انّ عطف کردهاند نه بر محلّش، و لذا کلمه آیات در هر دو موضع منصوب است بنا بر آنکه انّ در آیه «ان فى السماوات و الارض لآیات للمؤمنین» منصوب میباشد.
اگر اشکال شود لازمه این قرائت است که در «و اختلاف الیل و النهار آیات» معمولى را بر دو عامل عطف کنید، و سیبویه و بیشتر نحویّین این عمل را جایز نمیدانند.
گفته خواهد شد: جایز است در «و اختلاف اللیل» فى تقدیر گرفته شود هر چند که در لفظ محذوف است، و علّت این تقدیر آنست که قبلا در «ان فى السماوات» و در «فى خلقکم» لفظ فى ذکر شده است، چون در جملات قبلى حرف جرّ مذکور است، اینجا هم مذکور فرض شده است، هر چند که محذوف میباشد، همانگونه که سیبویه در شعر شاعر مقدّر گرفته است:
«ا کلّ امرء تحسبین امرءا | و نار تأجّج باللّیل نارا؟» | |
یعنى: آیا هر کسى را کسى میدانى، و هر آتشى را که شب بر افروخت آتش؟».
که در جمله «و نار تأجج» کلمه کلّ در حکم مذکور است، و چون قبلا ذکر شده است اینجا از ذکر مجدّد آن بىنیاز شده ایم.
و از جمله مطالبى که قرائت فوق را تأکید میکند آنست که از «ابىّ» نقل شده است که او کلمه آیات را در هر سه موضع «لآیات» با حرف لام خوانده است، زیرا دخول لامها دلالت دارد بر اینکه جمله عطف بر انّ است و هر گاه جمله عطف بر انّ باشد نصب «آیات» نیکو است، و در هر یک از این موارد مثل آن است که لفظ انّ در آن ذکر شده است، زیرا حرف «لام» بر این معنى دلالت میکند، چون این لام تنها بر خبر انّ یا بر اسمش وارد میشود، و از مواردى که میتوان آن را طبق آنچه که گفتیم تأویل نمود گفتار فرزدق است که در این شعر آمده است:
«و باشر راعیها الصّلا بلبانه | و کفّیه حرّ النّار ما یتحرّف» | |
که در این شعر اگر جمله «و کفیّه …» حمل بر ظاهر شود عطف شده است بر دو عامل که روى فعل عمل کردهاند، و باء اگر فرض شود که در لفظ آمده است «و بکفیّه» چون قبلا در «بلبانه» ذکر شده است، در حکم حرف جرّى است که در لفظ ثابت است، و هر گاه چنین باشد عطف بر عامل واحد خواهد بود که آن فعل است نه حرف جرّ، و نیز این شعر هم همین طور است.
«اوصیت من برّه قلبا حرّا | بالکلب خیرا و الحماه شرّا» | |
که اینجا هم اگر حرف جرّ را در حکم مذکور بگیریم بدلالت حرف جرّ متقدم عطف بر دو عامل نخواهد شد، همانگونه که «وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ» عطف بر دو عامل نبود.
و گاهى ممکن است آیه «و اختلاف اللیل و النهار» از عطف بر دو عامل بیرون رود امّا از راه دیگر، بدین طریق که و اختلاف اللیل و النهار عطف باشد بر «فى» که قبلا گذشته است، و آیات را تکرار آیات گذشته بگیرى و علّت تکرار آن فاصله شدن و طولانى بودن جمله باشد، همانگونه بعضى از اساتید ما در آیه دیگر «أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ»[۳] گفتهاند که انّ دوّم همان انّ اوّل است که تکرار شده است.
و مثل «ما جاء» در آیه «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ» که این ما جاء تکرار شده «ما جاء» در آیه «وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»[۴] است که به علّت تأخیر و فاصله تکرار شده است. و این سبک در کلام عرب بسیار رواج است.
معنى آیات:
(حم) آنچه که در این باره گفته شده است بیان کردیم، و بهترین قول این بود که این جمله اسم است براى این سوره، علىّ بن عیسى گوید:
علّت اینکه این سوره را «حم» نام گذارى کردهاند آنست که خداوند میخواهد بفرماید: این قرآن که سراسر اعجاز است، همهاش از حروف معجم «ح- م- و …» ترکیب یافته است.
زیرا سوره را بدان جهت باین اسم نامیدهاند که بر سوره و اوصافش دلالت کند، و از جمله اوصاف سوره معجزه بودن آن است، و این سوره تفصیل داده شده، و هر سورهاى از سوره دیگر مشخّص گردیده است، و این سوره هدایت و نور است، مثل آنکه گفته شده است «حم» اسم این سوره است که بر آن دلالت خواهد نمود.
(تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ) خداوند در چند سوره قرآن نازل کردن قرآن را بخود نسبت داده است، تا در اوّل این سورهها عظمت شأن، و جلالت قدر خود را با اضافه نمودن تنزیل قرآن بخویشتن بیان نماید، و این عمل تکرار یک چیز نیست، همانگونه که مىبینیم شخص دعا کننده میگوید:
«اللّهم اغفر لى، اللّهم ارحمنى، اللّهم عافنى، اللّهم وسّع على فى رزقى» و پشت سر هم جملاتى میآورد که از آن فهمیده میشود در هر جملهاى میخواهد ضمن دعا پروردگار را بعظمت یاد کند، و جمله «مِنَ اللَّهِ» میرساند که ابتداء این نعمتها از طرف خداوند است.
(الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ) یعنى خداى نیرومندى که مغلوب نشده عالم است و کارهایش طبق حکمت است.
(إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ) در آسمانها و زمین نشانه هایى است براى آن دسته از مردمى که بخدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند، زیرا اینان از نشانهها و آیات الهى که دلالت دارد بر اینکه زمین و آسمان مدبّر و سازندهاى قادر و عالم دارد، بهرهمند میشوند.
(وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ آیاتٌ) یعنى در آفرینش شما با آن همه صنایع بدیع و شگفتیها که در خلقت شما بکار رفته است، و حالاتى که از ابتداى آفرینشتان از شکم مادرانتان تا پایان اجلتان بر شما پى در پى عارض میشود و در آفرینش حیواناتى که با انواع گوناگون و منافع و مقاصد مطلوب از آنان، در روى زمین پراکنده شده است، همه و همه نشانههاى است روشن و آشکار بر وجود صانعى قادر و توانا و حکیم.
(لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ) یعنى اینها همه آیات و نشانههایى است براى آنکه در جستجوى علم الیقین هستند، و میخواهند بوسیله تدبّر و تفکّر بوجود خدا علمى توأم با یقین پیدا کنند.
(وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ) یعنى: در رفت و آمد روز و شب که همیشه یک نواخت میروند و باز میآیند نشانههایى است براى افراد با ایمان.
و بعضى گفته اند یعنى: در اختلاف حال روز و شب از کوتاهى و بلندى نشانه هایى است.
و بعضى گفتهاند یعنى: اختلاف شب و روز از نظر آنکه یکى روشن و دیگرى تاریک است.
(وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ) و منظور از این رزق آسمانى باران است که بوسیله آن گیاهان میروید که روزى بندگان است و علّت اینکه خداوند باران را رزق نامیده است آنست که باران سبب روزى است[۵].
(فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) یعنى: بوسیله این باران زمین را پس از آنکه خشک و مرده بود زنده کرد.
(وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ) حسن گوید: یعنى: در گرداندن بادها که گاهى از جنوب میوزد، گاهى از شمال، گاهى صبا و گاهى دبور است.
و قتاده گوید: یعنى: گاهى بادها باد رحمتاند گاهى باد عذاب (آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ) دانایان این دلیلها را درک میکنند، و در آن تدبّر نموده، میدانند که این اشیاء داراى مدبّرى حکیم هستند که قادر و عالم و زنده و بىنیاز و قدیم بوده، چیزى شباهت باو ندارد.
______________________________
[۱] جاثیه ۴۵ آیه ۱۸.
[۲] جاثیه ۴۵ آیه ۱۴.
[۳] سوره توبه ۹ آیه ۶۳
[۴] سوره بقره ۲ آیه ۸۹.
[۵] و این را تسمیه سبب باسم مسبّب نامند.
ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۲