توضیح ارث ومیراث ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»
توضیح ارث ومیراث
بدان که انسان از ابتداى خلقتش که عبارت از خلقت نطفه و اوّلین مادّهى او و استقرار آن در قرارگاه رحم است بالقوّه داراى همهى چیزهایى است که ممکن است براى انسان حاصل شود، هر آن براى او فعلیّتى از فعلیّتهاى انسانى که همان فعلیّتهاى ولایت است حاصل مى شود.
هر فعلیّتى که حاصل شود داراى مرتبه اى از ولایت تکوینى است که در جمیع موجودات سریان دارد.
و هر مرتبه بر حسب دورى از مرتبهى مادّه، نزدیکى برولایت، فعلیّتى از فعلیّتهاى ولایت است، نقص و عدمى از عدمهاى مادّه از او خلع مى گردد، حصول هر فعلیّتى براى او نوعى وراثت از پدرش مى باشد که همان ولایت مطلق است که عبارت از مشیّت مى باشد، این خلع و وراثت براى او تا اوان نوجوانى و زمان بلوغ و تمیز خیر و شرّ انسانى ادامه دارد.
وقتى به این مرحله مىرسد بین تصرّف ملک و شیطان و بین نسبت به رحمان و شیطان به صورت بالقوّه واقع مىشود؛ پس اگر شیطان در او تصرّف کرد نسبت او به شیطان بالفعل مىشود، هر فعلیّتى از تصرّف شیطان براى او حاصل شود آن فعلیّت براى او ارث از شیطان شمرده مىشود، هر اندازه تصرّف شیطان زیاد گردد فعلیّت نسبت به شیطان شدیدتر مىشود و بر حسب آن فعلیّتهایى که از شیطان حاصل مى شود شدّت مى گیرد و تا جایى که همهى فعلیّتهاى مناسب با درکات آتش براى او حاصل مى شود و در اتّباع و پیروى شیطان متمکّن مى گردد، در نتیجه و ارث جمیع مال و شیطان و مراتب آن مى شود به نحوى که شیطان از اجزا و سایه هاى او مىشود.
ولى اگر رحمان در او تصرّف کرد نسبت او به رحمان بالفعل مىشود، هر فعلیّتى که از تصرّف رحمان براى او حاصل شود آن فعلیّت ارث او از رحمان است، لیکن چون شیطان هنگام بلوغ از رحمان به او نزدیکتر است خداى تعالى بین خود و خلقش واسطه هایى از انبیا و اوصیا قرار داده تا با ظاهر بشریشان موافق بندگان باشند، بندگان بتوانند با مدارک حیوانى خود آنان را درک کنند، تا به آنان انس گرفته و به خدا متوسّل شوند، رسولان و جانشینان آنان در قبول تصرّف رحمان به بندگان کمک کنند.
پس هر کس با بیعت عامّ یا بیعت خاصّ متوسّل به انبیا و اوصیا شد متعرّض تصرّف رحمان مى شود و نسبت بین خود و رحمان را تحصیل مى کند، با همین نسبت فرزند کسى مى شود که با او بیعت خاص یا بیعت عام را انجام داده است.
هر فعلیّتى که از جهت این نسبت براى او حاصل گردد فعلیّت ولایت و رحمان مى شود، وارث از صاحب ولایت مطلقه مى گردد تا آنجا که جمیع فعلیّتهاى ولایت مطلقه از طبقات جنان براى او حاصل گردد.
فرق بین این ارث و ارث دنیوى صورى این است که ارث صورى براى انسان مادامى که مورّث از مال موروث و وارث با مرگ دست برندارد و نسبت بین او و ارث قطع نشده باشد حاصل نمى شود، ولى ارث معنوى براى انسان مادامى که نسبت بین او و وارث شدّت نگیرد حاصل نمى شود، مادامى که مورّث ید تملکى را بر وارث نگذارد.
بر حسب اشتداد نسبت و قوّت دست یافتن ارث و مال موروث زیاد مى شود، این ارث موجب وسعت و گستردگى مورّث و کثرت مال او است، به خلاف ارث صورى.
چون براى هر انسان بالقوّه فعلیّت جهنّم و بهشت است، درکات جهنّم و درجات بهشت پیش از این براى انسان بالقوّه و منزله مال مملوک او حساب مى شد، هرگاه بر یکى از آن دو مى رسید دیگرى را ترک مى کرد، همانند ترک کردن میّت مالش را براى وارثش، امّا اکنون بالفعل و ثابت شده است …
لذا وارد شده که منازل اهل جنان در جهنّم را اهل جهنّم به ارث مى برند و منازل اهل جهنّم در بهشت را اهل بهشت؛ یعنى هر یک از دو به تناسب منازل دیگرى را وارث مى شود، به سبب همین تناسب است که اطلاق توارث صحیح مى شود.
پس بنا بر آنچه که ذکر شد معناى آیه چنین مىشود: کسانى که فردوسى را از صاحب ولایت مطلقه یا متناسب مثال خودشان از اهل جهنّم ارث مى برند.
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»سوره المؤمنون۱-۴۱