حکایت غدیر خم وشیطان ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ و شیطان گمان باطل خود را سخت به صدق و حقیقت در نظر مردم جلوه داد، یعنى آن گمان خود را که وقتى گفت: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» و گفت: «لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ … تا آخر» اظهار و آشکار نمود.
بدان که تنزیل این آیه درباره اهل سباست، ولى تأویل آن دربارهى منافقین امّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله است.
از ابى جعفر علیه السّلام وارد شده که فرمود: در روز غدیر وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست على علیه السّلام را گرفت ابلیس در بین لشگریانش فریاد کشید، فریادى که در خشکى و دریا احدى از آنها باقى نماند مگر آنکه نزد ابلیس آمدند، گفتند: اى آقا و مولاى ما چه چیز تو را به صدا در آورد؟ ما تا کنون فریادى از این وحشتناکتر از تو نشنیده ایم؟
ابلیس به آنها گفت: این نبىّ کارى انجام داده است که اگر آن کار به اتمام برسد هیچ وقت خداوند مورد عصیان و نافرمانى قرار نمى گیرد.
لشگریان ابلیس گفتند: او از هوا سخن مىگوید و یکى به رفیقش گفت: آیا نمىبینى چشمانش در سرش دور مىزند گویى که دیوانه است، مقصودشان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است ابلیس فریادى از طرب کشید، پس اولیا و دوستانش را جمع کرد و گفت: آیا ندانستید که من قبلا براى اغواى آدم بودم؟ گفتند: بلى، او پیمان شکست ولى به ربّ کافر نشد، اینان نقض عهد کردند و به رسول صلّى اللّه علیه و آله کافر شدند.
وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله قبض روح شد، مردم غیر على علیه السّلام را براى خلافت برگزیدند ابلیس تاج ملک را بر سر گذاشت و منبرى نصب کرد، با زینت و آرایش نشست، سوارها و پیادههایش را جمع کرد، سپس به آنها گفت: طرب و شادى کنید دیگر خداوند اطاعت نمىشود مگر آنکه امامى قائم گردد، امام ابو جعفر علیه السّلام این آیه را خواند: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ» … تا آخر حدیث.[۱۱] و اخبار زیادى به این مضمون با اختلاف در لفظ وارد شده است.
فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ دفع این توهّم است که ابلیس در تصرّفات خود استقلال دارد.
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطان علیشاه» سوره سبا ۱-۲۸