حکایات_تفسیرمجمع البیان

حکایت مائده آسمانی در زمان حضرت عیسی (ع) ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی

عطاء بن ابى رباح از سلمان فارسى روایت کند که گفت:

– بخدا سوگند، عیسى هرگز کار بدى نکرده بود، یتیمى را نرانده بود، خنده صدادار نکرده بود، مگسى را از صورت خود نرانده، و کار بیهوده اى هرگز نکرده بود، هنگامى که بنى اسرائیل از او «خوان آسمانى» خواستند، لباس پشمینهاى پوشید و گریه کنان گفت:

– خداوندا، بر ما مائده بفرست …

در این وقت سفره سرخ رنگى در میان دو ابر نازل شد. آنها تماشا مىکردند تا سفره بر روى زمین قرار گرفت. در این وقت عیسى گریه کرد و گفت:

– خدایا مرا از سپاسگزاران قرار ده. خدایا این سفره را رحمت قرار ده و آن را وسیله عذاب و کیفر نگردان؟

یهود هم چنان به این سفره خیره شده بودند. بویى از آن بمشامشان مىرسید که هرگز استشمام نکرده بودند. عیسى برخاست و وضو گرفت و نمازى طولانى خواند و سفره را گشود و گفت:

– بسم اللَّه خیر الرازقین.

در سفره یک ماهى پخته بود که از آن روغن مىریخت. در طرف سر آن نمک و در طرف دم آن سرکه و اطراف آن انواع سبزیها بود، به جز کرّات- یا تره-. پنج

گرده نان در کنار آن بود که بر یکى زیتون و بر دیگرى عسل و بر دیگرى روغن و بر دیگرى پنیر و بر دیگرى گوشت کباب بود. شمعون گفت:

– یا رسول اللَّه، آیا اینها از طعام دنیاست یا آخرت؟

فرمود:

– نه از طعام دنیا نه از طعام آخرت. چیزى است که خداوند به قدرت خود آفریده است. از آنچه درخواست کردهاید، بخورید تا خدا شما را امداد کند و از فضل خود شما را افزون سازد.

حواریین گفتند:

– چه خوب است از این معجزه، معجزهاى دیگر به ما نشان دهى! عیسى به ماهى گفت:

– اى ماهى، به اذن خدا زنده شو.

در این وقت ماهى بجنب و جوش در آمد و زنده شد، آنها دچار ترس شدند.

عیسى فرمود:

– چرا از من چیزهایى مسألت مىدارید که چون خواسته شما را اجابت کنم، ناراحت شوید. بیم دارم که دچار عذابى سخت شوید.

سپس فرمود:

– اى ماهى، به اذن خدا، به حال سابقت باز گرد.

ماهى بحال سابق بازگشت. بنى اسرائیل گفتند:

تا تو نخورى ما نخواهیم خورد.

عیسى فرمود:

– معاذ اللَّه، من از آن نخواهیم خورد. کسى بخورد که درخواست کرده است.

آنها ترسیدند که بخورند. عیسى فقیران و بیماران را دعوت کرد. فرمود:

– بخورید که براى شما گوارا و براى دیگران بلاست.

یکهزار و سیصد نفر زن و مرد مستمند و بیمار، از آن خوردند و سیر شدند. دراین وقت عیسى به ماهى نظر افکند، دید مثل وقتى است که از آسمان نازل شده است.

پس از آن، در حالى که بنى اسرائیل با چشمشان سفره را بدرقه مىکردند، به آسمان برگشت هر بیمارى از آن خورد، شفا یافت و هر مستمندى خورد، بىنیاز شد.

حواریون و کسانى که نخورده بودند پشیمان شدند. پس از آن، هنگام نازل شدن خوان آسمانى همه افراد، براى خوردن اجتماع مىکردند و بیکدیگر زحمت مىرسانیدند. عیسى براى آنها نوبه گذاشت. این خوان آسمانى تا چهل روز فقط شبها نازل مىشد. بعداً یک روز در میان نازل شد و خداوند به عیسى وحى کرد که اجازه دهد فقراء از آن بخورند نه اغنیا. اغنیا از این دستور ناراحت و دچار شک و تردید شدند و دیگران را هم به شک و تردید انداختند. خداوند به عیسى وحى کرد که:

– من شرط کردم که اگر کسى بعد از نزول مائده کافر شد، چنان عذابش کنم که احدى از مردم عالم چنان عذابى ندیده باشند.

عیسى عرض کرد:

– آنها بندگان تواند. اگر خواهى عذابشان کن و اگر خواهى بلطف و کرمت آنها را عفو کن.

خداوند ۳۳۲ نفر از مردان آنها را که شب در خانههاى خود در آغوش زنها آرمیده بودند، بصورت خوک درآورد. این خوکان ممسوخ در راهها و معابد گردش و از مدفوعات دیگران تغذیه مىکردند. مردم که این صحنه را دیدند، بحال آنان گریه کردند. افراد خانوادههاى آنها نیز شب و روز شیون مىکردند. سرانجام پس از سه روز هلاک شدند.

 

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره مائده آیه۸۱-۱۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=