شرحى در احوال لقمان بیان السعاده فى مقامات العباده
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که از لقمان و حکمتش که خداى تعالى در قرآن ذکر نموده است سؤال شد پس فرمود:[۷] آگاه باشید، به خدا سوگند به لقمان از جهت حسب و نسب و مال و اهل و جسم و جمال حکمت داده نشد و لیکن او مردى بود در امر خدا قوى و نیرومند، در دین و راه خدا امانت دار، او ساکت بود، بسیار ساکت، نگاهش عمیق، فکرش طولانى، نظرش تیز، چیزهاى عبرت انگیز او را بى نیاز مى کرد، هیچوقت روز نخوابید، هیچ کس او را بر بول و غائط و غسل ندید، چون به شدّت خودش را مى پوشانید و نظرش عمیق بود، کارهایش را پنهان مى داشت و نمى گذاشت امرش آشکار شود.
و هرگز از هیچ چیز نخندید که مبادا مرتکب گناه شود، هرگز غضبناک نشد، با هیچ انسانى شوخى نکرد، به چیزى که از دنیا براى او مى آمد هیچوقت خوشحال نمى شد، بر امور دنیوى هرگز اندوهناک نشد و از زنان نکاح کرد و اولاد بسیار براى او به دنیا آمد.
بیشتر آنان در کوچکى مردند و بر مرگ هیچ یک از آنان گریه نکرد از کنار دو نفر که با هم خصومت یا دعوا مىکردند نگذشت مگر آنکه بین آن دو اصلاح نمود و از آنجا نرفت تا آن دو با هم دوست شدند، از کسى گفتار خوبى نشنید مگر آنکه از تفسیر آن و از کسى که این سخن از او گرفته شد سؤال مىکرد، زیاد با فقها و حکما نشست و برخاست مىکرد، به قضات و ملوک و سلاطین سر مىزد، به قضات از ابتلا و گرفتاریهایشان دلسوزى مىکرد و ناراحت مىشد، نسبت به ملوک و سلاطین که مغرور و آسوده خیال بودند دلسوز بود و عبرت مى گرفت و چیزى یاد مى گرفت که با آن بتواند بر نفسش غلبه کند و در مقابله با هواى نفسش مجاهده نماید، از شیطان احتراز کند.
و قلبش را با تفکّر و عبرت مداوا مى کرد، جز در چیزى که سودبخش بود نمى اندیشید و بر چیزى نمى نگریست مگر اینکه به او کمک رساند.
بدین جهات بود که به او حکمت داده شد، عصمت بخشیده شد، خداى تعالى هنگامى که روز نصف شد، چشمها به خواب قیلوله و نیمروز رفت و آرام شد به گروههایى از ملائکه دستور داد به لقمان ندا کردند به نحوى که صدا را مى شنید ولى آنها را نمى دید، پس گفتند: اى لقمان آیا مىخواهى خدا تو را در زمین خلیفه قرار دهد بین مردم حکم کنى؟
لقمان گفت: اگر پروردگارم مرا به این امر کند که گوش مىدهم و اطاعت مىکنم، چون اگر خداوند این کار را دربارهى من انجام دهد مرا کمک مى کند و تعلیم مى دهد و مرا حفظ و نگهدارى مى کند ولى اگر مرا مخیّر بگذارد عافیت و راحتى را قبول مىکنم.
ملائکه گفتند: اى لقمان چرا چنین کردى؟
گفت: حکم بین مردم سخت ترین منازل از دین است و فتنه و بلا از آن بیشتر است و چیزى است که خوارى مىآورد و هیچ کس کمک نمىکند و ظلم حاکم را از هر طرف مى پوشاند و صاحب حکم بین دو امر قرار مى گیرد، اگر به حقّ حکم کند و به حقّ اصابت نماید پس شایسته سلامت است، اگر خطا کند که راه بهشت را خطا کرده است.
و کسى در دنیا ضعیف و ذلیل باشد آسانتر از آن حاکم شریفى است که در آخرت سرگردان باشد، هر کس دنیا را بر آخرت ترجیح دهد در هر دو خسارت مىکند، که دنیا زائل مىشود و به آخرت هم نمىرسد.
امام فرمود: ملائکه از حکمت او تعجّب کردند، خداوند منطق او را پسندید.
وقتى شب شد و لقمان به بستر خواب رفت خداى تعالى حکمت را بر او نازل کرد و با آن او را از سر تا پایش پوشانید، در حالى که او خواب بود و با حکمت او را پوشانید، وقتى بیدار شد حکیمترین مردم در زمان خودش بود، بین مردم که مىرفت سخنان با حکمت مىگفت و حکمت را در میان آنان نشر مىکرد.
وقتى حکم به خلافت او داده شد و او قبول نکرد خداوند به ملائکه دستور داد داود علیه السّلام را ندا کنند و خلافت را به او بدهند، او قبول کرد، شرطى همانند لقمان نکرد.
پس خداى تعالى خلافت زمین را به او داد و در مورد خلافت چند مرتبه او را امتحان کرد، در هر مورد خطا کرد و توبه او را خداوند قبول مى کرد و او را مى بخشید.
و لقمان زیارت داود علیه السّلام را زیاد مى کرد و او را با پندها و حکمت و زیادى علمش پند مى داد و داود به او مى گفت: گوارا باد تو را اى لقمان که به تو حکمت داده شده و گرفتارى و بلا از تو برداشته شده است ولى به داود خلافت داده شده و به حکم و آزمایش و فتنه گرفتار شده است.[۸] و چون حکمت جز با شناخت امام زمان حاصل نمىشود امام صادق علیه السّلام آن را به شناخت امام زمانش تفسیر نموده است[۹].
و چون حکمت بر حسب جزء عملى اش جز با فهم و عقل حاصل نمى شود امام کاظم علیه السّلام آن را به فهم و عقل تفسیر کرد.[۱۰] از حکمتهاى لقمان و وصیّتهایش به فرزندش و غیرش در کتابهاى مفصّل ذکر شده هر کس بخواهد به آنها رجوع کند.
ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطان علیشاه» سوره لقمان