**مطالب بيان السعادة

لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً – زوال عقل درپیری ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»

لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً
زوال عقل درپیری

لام براى غایت است، زیرا که نادانى و عدم علم بعد از علم از غایتهاى عرض است، نه علّت غایى.

زیرا که علّت غایى ابقا عبارت از استکمال به وسیلهى علم و عمل است، نه زوال علم پس از کامل شدن.

ممکن است همین زوال علم علّت غایى باشد، بدین معنا که علوم دنیوى و ادراکات بشرى که به وسیله مدارک دنیوى حاصل مى شود در آخرت از موذیات و آزاردهنده هاست، خداوند بعضى از بندگانش را باقى مى گذارد و نگه مىدارد تا مدارک دنیوى ضعیف گردد و مدرکاتش زائل گردد تا در آخرت راحت باشد.

و لذا خیر و نفع بنى آدم در این است که بعد از رسیدن به پیرى بماند چنانچه در خبر است، چه بقاى ادراکات دنیوى در آخرت صاحبش را آزار مى دهد.

و چه خوب گفته شده:

سینهى خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگیها پاک کن

وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَهً زمینى را مىبینى از گیاه خالى و خشک است؛ این جمله خطاب به فرد غیر معیّن و عطف بر جزا یا شرط و جزاست.

گویا که خداوند در مقام استدلال بر امکان بعث و حشر همه را مورد خطاب قرار داده و فرمود: وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَهً …

وَ أَذِّنْ به مردم برسان و اعلان کن.

فِی النَّاسِ لفظ «فى» آورد و نگفت: «أذّن الناس» براى اشعار به اینکه اعلام ابراهیم براى همه نیست، بلکه براى کسى است که خداوند مىخواهد او نداى ابراهیم را بشنود، که روایت شده: ابراهیم علیه السّلام بالاى کوه ابو قبیس رفت، گفت: اى مردم حجّ خانهى پروردگارتان را انجام دهید.

پس خداوند آن را به گوش همهى کسانى که در صلبهاى در رحم زنان بود ما بین مشرق و مغرب رسانید، یعنى همهى کسانى که در علم خدا گذشته بود که حجّ انجام مىدهند[۱۵].

و مقصود فقط کسانى نیستند که در زمان ابراهیم در اصلاب مردان و رحم زنان بودهاند، بلکه مقصود همه کسانى بودهاند که در آینده تا روز قیامت در اصلاب مردان و رحم زنان قرار مىگیرند.

زیرا که ابراهیم علیه السّلام با زبان ملکوتى و نداى ملکوتى ندا کرد و هر کس که این ندا را شنید با گوش ملکوتى اش شنید و همهى مردم قبل از این عالم در عوالم عالى از عوالم ملکوت و جبروت از نفوس و عقول بودهاند.

پس هر کس که با گوشهاى ملکوتى ندا را شنید جواب داد و هر کس نشنید و نسبت به آن ندا کر بود جواب نداد و در این عالم حجّ انجام نداد.

بنابراین تفسیر اصلاب رجال و ارحام زنان به عوالم عالیه از عقول و نفوس جائز مىشود و وجود مردم در صلبها و رحمها کنایه از وجود اجمالى آنان در عقول و نفوس مىشود بدون تفصیل و تمیز.

روایت شده وقتى که ابراهیم و اسماعیل مأمور به بناى خانه شدند و بناى آن را تمام کردند، ابراهیم بر پایه و رکنى نشست، سپس ندا سر داد که: «هلمّ الحجّ» (بیا براى حجّ) پس اگر ندا مىداد «هلّموا الى الحجّ» (بیایید براى حجّ) به صورت جمع که شامل همه مىشد عمل حجّ انجام نمى داد مگر کسى که در آن روز انسان باشد و مخلوق.

ولى ابراهیم گفت: «هلمّ هلمّ الحجّ الحجّ» بدین ترتیب همهى کسانى که در اصلاب مردان بودند جواب مثبت داده و گفتند: لبّیک داعى اللّه، لبّیک داعى اللّه، پس آنکس که ده بار لبّیک گفت ده مرتبه حجّ کرد، آنکس که پنج مرتبه لبّیک گفت پنج بار حجّ نمود، هر کس بیشتر لبّیک به تعداد آن حجّ انجام داد، هر کس یک بار لبّیک گفت یک حجّ انجام داد و هر کس لبّیک نگفت حجّ انجام نداد.[۱۶] و در خبرى آمده است: خداوند شنواند همهى کسانى را که در اصلاب مردان و رحم زنان هستند تا روز قیامت[۱۷].

 

ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»سوره الحج۱-۳۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=