**مطالب بيان السعادة

وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً ـ ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»

«وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً» 

 

مرگ عدم زندگى از موجودى است که صلاحیت زنده بودن داشته باشد؛ حیات نسبت به هر چیزى بر حسب آن چیز معنى مخصوصى پیدا مى‏کند. مثلا: حیات زمین، بیرون آوردن گیاه از خاک و حیات گیاه، برگ و دانه و میوه آوردن، و حیات حیوان، دمیدن روح است که موجب احساس و حرکت باشد و حیات انسان به دمیدن روحى است که عیسى دل را، در رحم مریم نفس، منعقد کند، و بدون این نه مفهوم علم بر انسان صادق است نه مفهوم حیات.

 

به امیر المؤمنین (ع) منسوب است که فرمود: «مردمان مرده‏ اند و اهل علم زنده ‏اند.» اگر خطاب به مؤمنان باشد؛ مقصود از مرگ چیزى است که شامل حالات حیات ما قبل انسانى است که عنصرى بوده سپس غذا و بعد نطفه و علقه و مضغه و جنین گردیده؛ سپس به صورت انسان ظاهرى در آمده است.

اگر خطاب به کفار باشد؛ مراد از مرگ، حالاتى است که قبل از حیات حیوانى مى‏ باشد. حمل اموات (مردگان) بر مخاطب‏ها، با وجودى که مرگ ذاتا صفت ماده است به جهت اتّحادى است که بین مادّه و صورت وجود دارد، چه اگر مادّه و صورت به طور «لا بشرط» اخذ شوند؛ جنس و فصل مى‏باشند. که در این صورت محمول قرار مى ‏گیرند، علاوه بر آن صورت انسانى در مقام عالى ‏اش غیر از ماده است و در مقام پائین با آن متحد است. به نحوى که گمان کرده‏اند که انسان در واقع بدن است و روح چیزى است که در بدن روان مى‏باشد، مانند جریان‏ آب است در گل.

در مؤلفات بعضى دیده ‏ام که: هر که قائل به تجرّد نفس ناطقه باشد، فاسق است.

 

ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، ج‏۲، بقره آیه۲۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=