**مطالب بيان السعادة

بیانى در دفع بدى و بدکار با خوبى ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»

بیانى در دفع بدى و بدکار با خوبى

بدان که رفع بدى بدکار به سبب بدى کردن به او تصوّر مى شود به نحوى که بدى کردن به او معقول و قابل تصوّر باشد، مانند کشتن بدکار، قطع اعضا و شقّه کردن آنها، زدن او به مقدار بدى که کرده است یا مساوى یا کمتر، عفو از او، صفح یعنى پاک کردن قلب از کینه اش و احسان کردن به او، خصلت نیکو به طور مطلق عبارت از احسان کردن به بدکار که بر آن محبّت و وداد مرتّب مى شود که در پشت و دنبالهى آن چیزى که در قول خداى تعالى: فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ است قرار مى گیرد.

و چون حسن و قبح افعال جز به سبب نسبت آنها به مبادى و غایاتش محقّق نمى شود، در صورت متعدّى بودن افعال اضافه و نسبت آنها به کسى که فعل بر او واقع شده نیز اعتبار و لحاظ مى گردد.

بلکه گاهى در حسن و قبح افعال نسبت به مکان، زمان، آلت و حاضرین و غیر آنها لحاظ و اعتبار مى شود …

لذا مقصود از دفع به احسن به طور مطلق نمى تواند باشد، بلکه دفع به احسن نسبت به فاعل و منفعل و مکان و زمان و غیر آنها مقصود است، زیرا صاحب نفسى که از جنایت کننده جز به قتل یا به چند برابر جنایت او رضایت نمى دهد دفع به احسن جز با قصاص نمى باشد.

کسى که بر فرو بردن خشم قدرت دارد دفع به احسن این است که کظم غیظ کند و خشم فروبرد، کسى که قدرت بر گذشت و صلح دارد صلح و گذشت براى او بهتر است، کسى که مىتواند بر بدکار احسان نماید احسان بهتر است و احسان به جنایتکارى که جنایت و طغیانش را فزونى بخشد بلکه تسبیح است.

و همچنین است متعرّض نشدن به کسى که عدم تعرّض به او بر اعتداد و تجاوزش مى افزاید، مطلب نسبت به زمان و مکان و آلات و سامعین و شاهدین نیز همین طور مى باشد.

بنابراین معناى آیه این است که نظر کن به بدکار و حالات او زمان دفع بدى و مکان آن، آن وقت به نحو احسن آن بدى را دفع کن، در این مورد باید نظر به جمیع چیزهایى کرد که دفع بدى به آنها اضافه مى شود و با آنان نسبتى دارد، خواه آن بدى و سیّئه از لشگریان و قواى خودت، از انسانى جز تو، یا از حیوانى غیر از انسان بوده باشد.

پس بکش هر کس را که سزاوار کشتن است، قطع کن اعضاى کسى را که سزاوار قطع است، قصاص کن کسى را که باید قصاص شود، بزن کسى را که سزاوار زدن است، با زبان ادب نما کسى را که باید چنین ادب بشود، احسان کن به کسى که شایستهى احسان است.

و مقصود از احسان در قول خداى تعالى: فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ کارى است که موافق و سازگار با مرتبهى بدکار است بدون نظر به حال فاعل و بدون نظر به حال بدکار.

چنانچه ممکن است مقصود از احسان در اینجا هم همین معنا بوده باشد، به قرینهى قول خداى تعالى: نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ زیرا معناى این جمله این است که با عذاب و مکافات متعرّض آنان نمىشویم، چون ما به آنچه که آنان توصیف مى کنند داناتریم.

و لفظ «ما» مصدریّه یا موصوله است.

وَ قُلْ هنگامى که شیطان تو را به بد کردن در مقابل بدکار وادار مىکند بگو: رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ لفظ «همزه» به معناى عیبجویى، فشار، طرد، دفع، ضرب، انگشت به دندان گرفتن، شکستن مى باشد.

همزات شیاطین عبارت از دردسرها و فشارهاى شیطان است، بدین معنا که: پروردگارا ز فشارهاى شیطان به تو پناه مى برم.

وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ و پناه به تو مى برم از این که شیاطین بر من حاضر شوند.

زیرا که حضور شیاطین جز براى این نیست که مناسبتى بین من و آنها وجود دارد، از حضور آنها مناسبت دیگرى پدید مىآید، پس مرا از حضور آنها پناه بده، یعنى از مناسبت من با آنها و پدید آمدن مناسبت دیگر (پناه بده).

ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطانعلیشاه»سوره المؤمنون۷۸-۱۱۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=