حکایات_تفسیرمجمع البیان

معراج حضرت رسول اکرم(ص)تفسیرمجمع البیان

شأن نزول:

سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (۱)

گفته ‏اند: این آیه درباره رفتن پیامبر، از مکه بمسجد الاقصى نازل شده است.

پس از آنکه پیامبر اسلام نماز مغرب و عشا را در مسجد الحرام خواند، معراجش آغاز گردید و همانشب مراجعت کرد و نماز صبح را نیز در مسجد الحرام خواند.

بر طبق این آیه، پیامبر اسلام، شبانگاه از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى برده مى‏شود. این قسمت مورد اتفاق همه مسلمانان است.

برخى احتمال داده‏اند که سفر پیامبر، روحانى بوده و در خواب صورت گرفته است، لکن این احتمال باطل است، زیرا خواب دیدن، معجزه نیست و نمى‏تواند برهانى باشد.

روایات بسیارى وارد شده است که داستان معراج آسمانى پیامبر را به تفصیل‏ شرح مى‏دهند. بسیارى از صحابه، مثل ابن عباس، ابن مسعود، جابر بن عبد اللَّه، حذیفه، عایشه، ام هانى و … این روایات را از پیشواى بزرگ اسلام نقل کرده‏اند. بعضى از راویان، مطالب بیشترى نقل کرده‏اند و برخى کمتر. این مطالب را مى‏توان به چهار دسته تقسیم کرد:

۱- دسته ‏اى از مطالب، بخاطر تواتر اخبار، قطعى و یقینى هستند.

۲- دسته ‏اى دیگر، مطالبى است که مورد قبول عقل است و با اصول ناسازگار نیست. ما این مطالب را تجویز مى‏کنیم و قطع داریم که در بیدارى بوده است نه در خواب.

۳- پاره ‏اى از مطالب با اصول دین سازگار نیست، لکن ممکن است آنها را طورى تأویل کنیم که مخالفتى نداشته باشد. بهتر این است که این مطالب را بنحوى که با اصول سازگار باشد، تأویل کنیم.

۴- پاره ‏اى دیگر، بر حسب ظاهر نادرست بوده، به هیچ وجه قابل تأویل نیستند.

این مطالب را بهتر است قبول نکنیم.

دسته اول که قطعى و یقینى است، این است که فى الجمله، پیامبر گرامى اسلام مسافرتى کرده است.

دسته دوم این است که پیامبر، در آسمانها گردش کرد و پیامبران و عرش و سدره المنتهى و بهشت و جهنم و … را دید.

دسته سوم این است که: وى گروهى را دید که از نعمتهاى بهشت، برخوردارند و گروهى را مشاهده کرد که گرفتار عذاب آتش هستند. این دسته را اینطور توجیه مى‏کنیم که پیامبر صفت یا نام آنها را مشاهده کرده است.

دسته چهارم این است که او آشکارا با خداوند سخن گفت و خدا را بچشم دید و بر تخت خداوندى در کنارش نشست و … پذیرفتن این مطالب، موجب تشبیه خداوند بموجودات جسمانى است و خداوند منزه از تشبیه است. همچنین روایت شده است که: شکم پیامبر را شکافتند و او را شستشو دادند. بدیهى است که او از هر بدى و عیبى پاک است. وانگهى چگونه ممکن است قلب انسان را بوسیله آب، از آلودگیهاى معنوى و اخلاقى و اعتقادى پاک کرد.

یکى از روایاتى که درباره معراج پیامبر نقل شده، این است که پیامبر فرمود:

– من در مکه بودم. جبرئیل نزد من آمد و گفت:اى محمد، برخیز.

من برخاستم و بسوى در رفتم. دیدم جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، دم در هستند.

جبرئیل، «براق» را که بزرگتر از الاغ و کوچکتر از قاطر و صورت او مانند صورت انسان و دمش مانند دم گاو و گردنش مانند گردن اسب و پاهایش مانند پاهاى شتر و بر او زینى از بهشت و از قسمت ران داراى دو بال بود، نزد من آورد و گفت:

– سوار شو.

من سوار شدم و رفتم تا به بیت المقدس رسیدم … در آنجا فرشتگانى دیدم که براى نوید و احترام من از جانب خداوند بزرگ، از آسمان آمده بودند. من در بیت المقدس نماز خواندم.

(در پاره‏اى از روایات آمده است که پیامبران نیز آمده بودند و ابراهیم و موسى و عیسى در میان آنها بودند).

آن گاه جبرئیل دستم را گرفت و مرا بر روى «صخره» نشانید و از همانجا معراج آسمانى من آغاز گردید. در آسمان اول، شگفتیها و ملکوت آن را مشاهده کردم. در آنجا فرشتگان بر من سلام کردند من هرگز جایى به نیکى و زیبایى آسمان اول ندیده بودم. سپس جبرئیل مرا به آسمان دوم برد. در آنجا عیسى بن مریم و یحیى بن زکریا را ملاقات کردم. سپس مرا به آسمان سوم برد. در آنجا یوسف را دیدم. سپس مرا به آسمان چهارم برد. در آنجا ادریس را دیدم. سپس مرا به آسمان پنجم برد. در آنجا هارون را دیدم. آن گاه مرا به آسمان ششم برد. در آنجا ارواحى دیدم که در یکدیگر موج مى‏زدند و کروبیان در میان آنها بودند. در آسمان هفتم مخلوقات و فرشتگان دیگرى دیدم.

در حدیث ابو هریره است که:

– در آسمان ششم موسى و در آسمان هفتم ابراهیم را دیدم.

سپس هم چنان به سیر صعودى خود ادامه دادیم تا به «اعلى علیین» رسیدیم …

در اینجا من با خداى خویش به گفتگو پرداختم. بهشت و جهنم را دیدم. عرش و سدره- المنتهى را مشاهده کردم. آن گاه به مکه مراجعت کردم. بامدادان، درباره این سفر آسمانى براى مردم سخن گفتم. ابو جهل و مشرکین مرا تکذیب کردند. مطعم بن- عدى گفت:

– گمان مى‏کنى در یک ساعت، راه دو ماهه را پیموده‏اى؟! چه دروغ عجیبى! سپس قریش گفتند:

– از دیده‏هاى خود براى ما تعریف کن.

فرمود:

– در راه بیت المقدس به کاروان بنى … برخوردم. آنها شترى را گم کرده و در جستجوى آن بودند و دربار آنها قدح بزرگ و ضخیمى پر از آب، بود. من آب را نوشیدم و کاسه را در جاى خود پنهان کردم. آنها تحقیق کردند و دانستند که راست مى‏گوید. گفتند:

– این یک نشانه! و فرمود:

– در راه به شتران بنى … رسیدم. بچه شتر ماده‏ اى از آنها فرار کرده و دستش شکسته بود. آنها تحقیق کردند و دانستند که درست مى‏گوید. گفتند:

– این هم نشانى دیگر! گفتند:

– ما را از کاروان خودمان، خبر ده.

فرمود:

– کاروان شما را در تنعیم دیدم.

سپس نشانیها و خصوصیات کاروان را شرح داد و فرمود:

– در پیشاپیش کاروان، شترى خاکسترى رنگ حرکت مى‏کرد که بر پشت آن دو خم گرد بود و هنگام طلوع خورشید، کاروان بمکه خواهد رسید.

آنها رو به بیابان گذاشته، مى‏گفتند:

– محمد، در میان ما حکم آشکارى کرد و راستى و دروغى گفتارش معلوم خواهد شد.

آنها هم چنان در بیابان در انتظار طلوع خورشید، نشسته بودند، تا- بخیال خودشان- دروغ او را ثابت کنند. یکى از آنها گفت:

– بخدا خورشید طلوع کرد! دیگرى گفت:

– به خدا، اینک شتران آمدند و در پیشاپیش آنها شترى خاکسترى رنگ، در حرکت است.

آنها از این جریان حیران شدند و ایمان نیاوردند.

در تفسیر عیاشى از امام صادق (ع) روایت شده است که:

– همین که پیامبر را به آسمان اول بردند، بهر فرشته ‏اى رسید، خوشحال شد.

سپس بفرشته‏ اى برخورد که محزون و افسرده بود. به جبرئیل فرمود:

– بهر فرشته‏ اى رسیدم، شاد شد، جز این فرشته! او کیست؟

گفت:

– این فرشته، مالک، خازن جهنم است. خداوند او را اینطور آفریده است.

پیامبر فرمود:

– اى جبرئیل، از او تقاضا کن که جهنم را بمن نشان دهد.

جبرئیل گفت:

– اى مالک، این است محمد، رسول خدا. او مى‏گوید بهر فرشته ‏اى برخورده، شادى کرده است مگر تو.

مالک گفت:

– خداوند مرا اینطور آفریده است.

جبرئیل گفت:

– تقاضاى او این است که جهنم را به او نشان دهى.

مالک، طبقى از طبقات جهنم را به پیامبر نشان داد و دیگر تا وقت مرگ، خنده نکرد.

از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق ع فرمود.

– جبرئیل پیامبر را به جایى از آسمان برد و او را رها کرده، گفت:

– هیچ پیامبرى تا کنون به جاى تو نیامده بود.

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره الإسراء آیه ۱- ۲۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=