کشف الأسرار و عده الأبرار رشید الدین میبدى سوره بقره آیه ۱۶۵-۱۶۷
النوبه الاولى
– قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ۱۶۵- از مردمان کس است که مىگیرد مِنْ دُونِ اللَّهِ فرود از خداى أَنْداداً وى را هامتایان، یُحِبُّونَهُمْ مىدوست دارند ایشان را. کَحُبِّ اللَّهِ چنانک اللَّه را مىدوست باید داشت. وَ الَّذِینَ آمَنُوا- و ایشان که ایمان آوردند أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ دوستر مىدارند اللَّه را ازیشان بتان را، وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا وانگه که مىبینند ایشان که بر خویشتن ستم کردند إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ آن گه که عذاب دوزخ بینند، أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً که قوت و توان اللَّه راست بهمگى، وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ و اللَّه سخت عذاب است و سخت گیر.
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا- آن گه که بیزار شوند ایشان که پیشوایان و پیش روان بودند مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا ازیشان که پس روان و پى بران بودند وَ رَأَوُا الْعَذابَ و هر دو گروه عذاب بینند وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ و گسسته گردد میان ایشان همه پیوندها که بود.
وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا- و ایشان گویند که پى بران و پس روان بودند لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً کاشک ما را باز گشتى بودى با جهان پیشین فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ تا ما ازیشان بیزارى کردیمى کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا چنانک ایشان از ما بیزارى کردند امروز، کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ چنانهن[۱] باز نماید اللَّه و ازیشان أَعْمالَهُمْ آنچه میکردند درین جهان حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ که همه حسرت گشت ور ایشان، وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ ۱۶۷و ایشان از آتش جاوید بیرون آمدنى نهاند.
النّوبه الثانیه
– قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً سدى گفت- باین هامتایان سران و پیش روان ایشان خواهد که ایشان را در معصیت خالق طاعت میداشتند، آن گه ایشان را چنان دوست میداشتند که مؤمنان اللَّه را دوست تر دارند، و هم مؤمنان خداى را دوستتر دارند که ایشان پیشوایان خود را، ابن کیسان و زجاج گفتند- انداد- بتاناند، و معنى آنست که- یسوون بین الاصنام و بین اللَّه فى المحبه.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ- اى اثبت و ادوم حُبًّا لِلَّهِ گفت- ایشان بتان را و خداى را عز و جل در دوستى یکسان دارند، چنانک امروز بتى آرایند و پرستند و فردا دیگر بتى، که در دوستى شان ثبات و دوام نیست، خداى را هم چنان دوست دارند رب العزه گفت- وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ- و مؤمنان مرا به از آن دوست دارند، که از ما هرگز برنگردند و بدیگرى نگرایند.
سعید جبیر ازینجا گفت- انّ اللَّه تعالى یأمر یوم القیمه من احرق نفسه فى الدنیا على رؤیه الاصنام ان یدخلوا جهنّم مع اصنامهم فیأبون، لعلمهم انّ عذاب جهنم على الدوام، و یقول للمؤمنین بین ایدى الکافرین- ان کنتم احبّائى فادخلوا جهنّم فیقتحم المؤمنون النار و ینادى مناد من تحت العرش وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ.
وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّهَ …- قراءه بیشترین قرّاء چنین است بفتح الف و درین قراءه- لو- در جاى- اذا- است بر موضع هنگام نه در معنى شرط. میگوید وانگه که بینند که ایشان بر خود ستم کردند درین جهان به پرستش بتان آن گه که عذاب دوزخ بینند که قوت و توانایى همه خدایراست. و قرئ «و لو ترى الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوه للَّه جمیعا و ان اللَّه شدید العذاب»- درین قراءه معنى آنست که تو بینى ظالمان را آن گه که عذاب بینند و این بر سبیل تعظیم و ترقیق و تعجیب گفت، و سخن تمام شد، پس ابتدا کرد و گفت أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً.
و قرئ- و لو ترى الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوه- میگوید اگر تو بینید هم بر سبیل تعجیب و ترقیق اگر تو بینید ظالمان را آن گه که و ایشان نمایند در آن عذاب، و بآن عذاب که قوت خدایراست بهمگى، و خداى آنست که سخت عذابست. بیان معنى آیت را قراءه قراء درهم بستم. اما بتفصیل آنست که- و لو ترى الذین ظلموا- بتاء مخاطبه، مدنى و شامى و یعقوب خوانند باقى قراء بیا خوانند. إِذْ یَرَوْنَ بضم یا شامى خواند باقى بفتح یا خوانند، أَنَّ الْقُوَّهَ و انّ اللَّه بکسر الف قراءه یعقوب است باقى بفتح الف خوانند.
عطا گفت تفسیر آیت آنست که اگر این ظالمان بینند روز قیامت آن گه که دوزخ از پانصد ساله راه روى بایشان آرد و چنانک مرغ دانه چیند ایشان را بر چیند، آن گه بدانند که قوّت و قدرت خداوندى و بزرگوارى و پادشاهى همه اللَّه راست، و سخت عذاب و سخت گیر است.
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا الآیه …- آن گه که پیشوایان بیزارى کنند و برگردند از پس روان ایشان، یعنى روز قیامت آن گه که عذاب خداوند بینند، پیشوایان سران و مهتران مشرکاناند و پس روان ضعفا و سفله ایشان، که امروز بر پى آنان میروند، و بگفت و فعل و اشارت ایشان از راه مىافتند، فردا در قیامت آن مهتران ایشان را گویند لم ندعکم الى الضلاله- ما شما را بر بیراهى نخواندیم و نه فرمودیم، و شیاطین همچنین از آدمیان بیزارى گیرند و مهتر شیاطین گوید- «ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ» قوله. وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ- الباء هاهنا بمعنى- عن- کقوله تعالى فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً. اى عنه،- اى و تقطّعت عنهم الوصلات الّتى کانت بینهم فى الدنیا من العهود و المواثیق و الارحام و المودّات و الانساب و الاسباب. هر پیوندى که میان ایشان بود در دنیا از عهد و پیمان و دوستى و خویشى و نسب و سبب همه بریده گردد.
قال النبى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم« کل سبب و نسب منقطع یوم القیمه إلّا سببى و نسبى»
سدى گفت- این اسباب که بریده میگردد اعمال کافرانست، که فرو گذارند و ایشان را در آن ثواب ندهند. همانست که جاى دیگر گفت- الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ و قال تعالى وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ- الآیه.
وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً- لو- اینجا بمعنى- لیت- است پس روان گویند- اى کاشک ما را باز گشتى بودى با جهان پیشین، تا چنانک ایشان امروز از ما برگشتند و بیزارى کردند ما نیز ازیشان برگشتیم و بیزارى کردیم. و کافران آن گه که اعمال خود را ضایع بینند همین گویند- یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً، رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ رب العزه ایشان را در آنچه گفتند دروغ زن گردانید- گفت وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ و این آن گه گویند که بهشت بایشان نمایند و گویند ایشان را که اگر شما مؤمنان بودید این بهشت شما را مسکن و منزل بودى! پس بمیراث بمؤمنان دهند! و ایشان دریغ و تحسر میخورند.
اینست که رب العالمین گفت: کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ و گفتهاند این اعمال که در آن حسرت و پشیمانى خورند. شرک ایشانست و پرستش بتان بر امید آنک تقریب است بخداى عز و جل، و ذلک فى قوله- ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى.
پس چون نومیدى و عذاب بینند ایشان را حسرت باشد. و حقیقت حسرت در لغت عرب- بریدن- است مردى که در راه منقطع شود او را منحسر- گویند یعنى رفتن برو بریده گشت و بازمانده وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ- و ایشان هرگز از آتش بیرون نیایند که نه در شمار مسلماناناند، نه آن تابع و نه آن متبوع-
قال النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم« یرسل على اهل النار البکاء فیبکون حتى تنقطع الدموع ثم یبکون الدم حتّى یرى فى وجوههم کهیئه الا خدود لو ارسلت فیه السفن لجرت، و انّ الحمیم لیصبّ على رؤسهم فینفذ الجمجمه حتّى یخلص الى جوفه فیسیل ما فى جوفه، حتّى یمرق من قدمیه و هو الصهر ثم یعاد کما کان»
النوبه الثالثه
– قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً- اگر مؤمنان و دوستان خداى را در همه قرآن همین آیت بودى ایشان را شرف و کرامت تمام بودى، که رب العالمین میگوید- ایشان مرا سخت دوستدارند، تمامتر از آنک کافران معبود خود را دوست دارند، نه بینى که کافران هر یک چندى دیگر صنمى بر آرایند،و دیگر معبودى گیرند، چون درویش باشند بتراشیده از چوب قناعت کنند باز چون دستشان رسد آن چو بینه فرو گذارند و از سیم و زر دیگرى سازند، اگر آن دوستى ایشان مر معبود خود را حقیقت است پس چون که از آن بدیگرى میگرایند؟
گویند که مردى بر زنى عارفه رسید، و جمال آن زن در دل آن مرد اثر کرد، گفت کلّى بکلک مشغول اى زن من خویشتن را از دست بدادم در هواى تو زن گفت چرا نه در خواهرم نگرى که از من با جمالتر است و نیکوتر؟ گفت کجاست آن خواهر تو تا به بینم؟ زن گفت برو اى بطال که عاشقى نه کار توست اگر دعوى دوست مات درست بودى ترا پرواى دیگرى نبودى.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ- رب العالمین گفت دوستى مؤمنان ما را نه چون دوستى کافرانست بتان را که هر یک چندى بدیگرى گرایند، بلکه ایشان هرگز از ما برنگردند، و بدیگرى نگرایند، که اگر بر گردند چون مایى هرگز خود نیابند هر چند که جویند. اى مسکین! خداى را چون تو بنده بسیارست اگر بدى افتد ترا افتد، چون بر گردى که چون او خداوندى نیابى؟
شبلى گفت- تصوف از سگى آموختم که وقتى بر در سرایى خفته بود، خداوند سراى بیرون آمد و آن سگ را مى راند، و سگ دیگر باره باز مى آمد، شبلى گفت چه خسیس باشد این سگ، وى را میرانند و هم چنان باز مى آید. رب العزه آن سگ را بآواز آورد تا گفت اى شیخ کجا روم که خداوندم اوست.
از دوست بصد جور و جفا دور نباشم | ور نیز بیفزاید رنجور نباشم | |
زیرا که من او را ز همه کس بگزیدم | ور زو بکسى نالم معذور نباشم! |
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا- الآیه … کافران را که دوستى بتان بر وفق هوى و طبع بود نه حقیقت، لا جرم در قیامت چون اوایل عذاب بینند بدانند که قدم بر جاى دیگر ندارند و از بتان بیزارى گیرند. و مؤمنان که دوستى ایشان ثمره دوستى حق است چنانک گفت جلّ جلاله یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ- لا جرم در عقبها و بلیّتها که ایشان را پیش آید در دوستى خلل نیارند و از حق برنگردند، از اول سکرات مرگ بینند، و جان پاک در ربایند ازیشان، و سالهاشان در خاک بدارند، وانگه برستاخیز ایشان را در آن مقامات مختلفه بارها بترسانند و عتابها کنند، و بر ایشان قهرها رانند، و در دوزخ هنگامى باز دارند، با این محنتها و بلاها که در راه ایشان آید هر ساعت عاشق تر باشند، و دوستى حقرا بجان و دل خریدارتر، بزبان حال گویند.
شاد از بغم منى غمم بر غم باد | عشقى که بصد جفا کم آید کم باد |
لهذا قال تعالى:- وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ.
________________________________________________________
[۱] ( ۱) چنانهن باز نماید- کذلک فى نسختین( الف) و( د)، و فى نسخه ج: هم چنین باز نماید.
کشف الأسرار و عده الأبرار// ابو الفضل رشید الدین میبدى جلد اول