ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طبرسی سوره آل عمران آیه ۱۹۰-۲۰۰
[سوره آلعمران (۳): آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴]
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ (۱۹۰) الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (۱۹۱) رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ (۱۹۲) رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ (۱۹۳) رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ (۱۹۴)[۱]
ترجمه:
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز نشانههاییست براى خردمندان- آنان که خداوند را نشسته و ایستاده و بر پهلو خوابیده یاد میکنند و درباره خلقت آسمانها و زمین تفکر مینمایند (و میگویند) پروردگارا اینها را عبث نیافریدهاى پاک و منزهى، ما را از عذاب آتش نگهدار- خدایا هر که را بآتش در آورى خوار کردهاى و براى ستمکاران یاورانى نیست- خداوندا ما منادىاى را شنیدیم که ما را بایمان دعوت میکند خداوند ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را ببخش و سیئات ما را نابود کن و ما را با نیکان بمیران- پروردگارا آنچه توسط پیغمبران بما وعده کردهاى بما بازده و در قیامت ما را خوار مکن که تو وعده خود را تخلف نخواهى کرد.
بیان آیه ۱۹۰ تا ۱۹۴
فضیلت آیات:
ثعلبى در تفسیرش از محمد حنفیه از على (ع) نقل کرده که پیغمبر اکرم (ص) چون در دل شب سر از خواب بر میداشت بآسمان نظر میافکند و آیه إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ …را مىخواند.
و از پیغمبر اکرم این روایت مشهور است که فرمود واى بر آنکه این آیه را بخواند و در آن تأمل ننماید.
و از ائمه (ع) امر بخواندن این آیات پنجگانه بهنگام برخاستن در شب براى نماز شب وارد شده و بعد از نماز صبح نیز وارد شده است.
محمد بن على بن محبوب از عباس بن معروف … از معویه بن وهب نقل میکند که از حضرت صادق (ع) شنیدم که گفت که پیغمبر اکرم میفرمود شبها آبى بر بالینش مى- نهادند و مسواک خود را زیر سر مىنهاد و چون در دل شب از خواب برمیخاست مىنشست و چشمان خود بآسمان میدوخت و این پنج آیه از سوره آل عمران را تلاوت میکرد از إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ تا آخر آیات مذکور و پس از آن مسواک میکرد و وضو میساخت و بمسجد میرفت و چهار رکعت نماز میگزارد و چندان رکوع و سجده را طول میداد که میگفتند کى سر از رکوع و سجده برمیدارد. سپس به بستر میرفت و قدرى میخوابید باز بیدار میشد و همچنین پنج آیه قرآن را تلاوت میفرمود و بآسمان نظر میافکند و سپس مسواک میکرد و وضو میساخت و بمسجد میرفت و چهار رکعت مثل بار اول بجا میاورد و باز به بستر میرفت و میخوابید و پس از مدتى بیدار مىشد و مىنشست و آیات مذکور را میخواند و مسواک میکرد و وضو میگرفت و بمسجد میرفت و نماز شفع و وتر مىخواند و بعداً براى نماز صبح آماده میشد.
لغت:
۱- لب: عقل و به عقل لبّ گویند چون بهترین چیز انسانست و لبّ هر چیز خیر و خالص آن چیز است و بهمین جهت به عقل لبّ گویند.
۲- سبحانک: یعنى منزهى تو از اینکه خلقت آسمان و زمین عبث باشد.
۳- ابرار: جمع برّ و اصل برّ اتساع است.
برّ بفتح باء زمین وسیع و در مقابل دریا.
برّ (بکسر باء) صله رحم و عمل صالح.
برّ (بضم باء) گندم.
برّ (جمع ابرار) کسى که بسیار اطاعت خدا کند تا او را خشنود سازد.
تفسیر:
اینک دلایل اینکه خدا مالک جهان است بیان میدارد.
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ– در عجایب و بدایع زمین و آسمانها،
وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ– و رفت و آمد شب و روز در پى هم، لَآیاتٍ- دلایلى است بر توحید و صفات کمال حق
لِأُولِی الْأَلْبابِ– براى صاحبان بینش و عقل.
و اما وجه دلالت آسمانها و زمین بر خدا اینست که وجود آنها در معرض حوادث و دگرگونیهاست و هر چه چنین باشد خود نیز حادث و تازه است و هر چیز حادث و نوى محدث و پدید آورنده است و ایجاد کننده مىخواهد پس وجود تغییر پذیر و حادث زمین و آسمانها دلالت دارد که ایجاد کننده و محدث و دگرگون کنندهاى توانا دارند (که او خداست) مثلًا زمین روزى دوران کودکى را طى میکرد و اکنون جوانى را و پس از مدتى پیرى را و بعد نابود خواهد شد پس دستى نیرومند و قادر است که این حوادث را در او پدید کرد و اصل خود او را بوجود آورد و باز وجود از او بگیرد.
و اما امورى که در آن جارى است و بدایع آفرینش و حساب و نظم و دقتى که در نهایت درستى و انتظام در آنها جریان دارد دلالت میکند که موجد و نقشه کش آن دانا و عالم است زیرا کار منظم و محکم جز از عالم و نظم دهنده و حسابدان سر نتوان زد چنان که ایجاد جز از دست توانایى نتواند شد.
و نیز این مطالب دلالت دارد که صانع اینهمه هستى قدیم و ازلى است زیرا اگر خود حادث بود و از اول نبود نیاز به محدثى و پدید آرنده و موجدى دیگر داشت و همچنین آن دیگرى نیز محدثى مىخواست و سر به تسلسل میزد و تسلسل باطل است.
و اما گردش شب و روز با چنین حسابى دقیق و نظمى سرسامآور که در میلیونها سال بر قانونى صحیح جریان دارد و هرگز کم و زیاد و بىنظمى در آن راه نیافته دلالت دارد که دست صانع توانا و دانا و حکیمى آنها را چنین ایجاد و مرتب کرده است که درباره او عجز و سهو تصور نمیرود.
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ: یعنى عاقلان کسانیند که از خلقت جهان بر وجود خدا استدلال میکنند و هم خدا را در حال ایستاده و خوابیده و نشسته یاد مینمایند.
و گفتهاند یعنى خدا را تا آخرین حد توانایى در حال سلامت و مرض یاد میکنند سالم در قیام و مریض در حال نشسته یا خوابیده و مراد نماز است که بنام ذکر نامیده شده است. این قول على بن ابراهیم است در تفسیرش و این دو تفسیر با هم منافات ندارد.
وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ:یعنى عاقلان در خلقت زمین و آسمانها مىاندیشند تا بر یگانگى خدا و کمال قدرت و علم او استدلال کنند و میگویند:
رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا: یعنى خدایا اینهمه را عبث و بىهدف نیافریدى بلکه براى هدفى صحیح و مصلحتى آفریدهاى که دلیل علم و وحدانیت تو باشد.
سُبْحانَکَ: یعنى منزه و پاکى که بعبث چنین کارى کرده باشى بلکه براى توجه مردم بثواب و پرهیز ایشان از عذاب آفریدى.
فَقِنا عَذابَ النَّارِ: بلطف خود ما را از عذاب نگهدار. آیه دلالت دارد که کفر و گمراهى و زشتیها مخلوق خدا نیست زیرا همه اینها باتفاق دانشمندان باطل است و از خدا منتفى است.
رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ: در معنى این جمله وجوهى است:
۱- یعنى خدایا هر که را بآتش افکنى او را رسوا و خوار کردهاى- از ماده خزى.
۲- یعنى او را هلاک کردهاى.
۳- یعنى او را در جایى و مقامى قرار دادهاى که از آن شرمگین است و در این صورت از خزایت مشتق است که بمعنى استحیاء است.
اهل تأویل در مقصود از این آیه اختلاف کرده و چند قول گفته اند:
۱- از انس بن مالک و قتاده نقل شده که خوار کردن آنان ابدى قرار دادن ایشانست در دوزخ پس آیه اختصاص به مخلدین در دوزخ دارد.
۲- جابر گوید: خزى داخلشدن در دوزخ است و این قول قویتر است زیرا خزى یعنى اهانت به خوار شونده و رسوا کردن اوست و آن کس را که خداوند عقاب کند رسوا کرده و این مطلب با عقیده ما که عفو گنهکاران را جایز مىدانیم منافات ندارد زیرا آن کس که خزى را همان دخول در دوزخ مىداند درباره کسى که به دوزخ برود و پس از اتمام مجازاتش از آن بدر آید خزى قائل نیست و این را درباره او خزى نمىداند.
و اما بقول کسى که خزى را از خزایت بمعنى شرم کردن مىداند خزى و خوار ساختن مؤمن باینست که موجبات حیا و شرمندگى او را فراهم آرد و خزى کافر مخلد کردن اوست در دوزخ.
وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ: هیچکس نتواند که ظالمان را با قهر و نیرو از عذاب نجات دهد زیرا نصرت اینست که شخص منصور را با قهر و نیرو کمک کند پس این آیه با شفاعت پیغمبر و ائمه از مذنبین منافات ندارد زیرا شفاعت از راه خضوع و تضرع بسوى خداست و از نصرت نیست.
بخارى در صحیح از انس بن مالک از پیغمبر (ص) روایت کرده که: در قیامت حضرتش بمردمى گناهکار برخورد میکند و از آنها شفاعت مینماید و آنان بشفاعت وى از جهنم بیرون آمده ببهشت میروند و بهشتیان ایشان را دوزخیان نامند.
و ابو سعید خدرى از حضرت روایت کند که با گوشتهاى بریان از جهنم بیرون شوند در نهرى بنام نهر حیات فرو روند و گوشت تازه بر بدنشان روید. بخارى و مسلم نیز این را آوردهاند و از این نوع احادیث بیشمار است که چنان که مىبینى دلالت دارد بر عفو از گناهان کبیره.
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً: منادى محمد (ص) است- (ابن عباس و ابن مسعود و جبایى) و گویند قرآنست- (از محمد بن کعب و قتاده و طبرى)- زیرا همگى صداى پیغمبر را نشنوند ولى قرآن را همگى مىشنوند.
یُنادِی لِلْإِیمانِ: که بسوى ایمان دعوت میکند و لام در للایمان بمعنى الى (بسوى) است و معنى چنین است: بار خدایا ما شنیدیم دعوت کنندهاى را که بایمان و تصدیق بوجود تو و اقرار بیگانگى تو و اطاعت پیغمبرت دعوت میکند.
أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ: به اینکه بخدایتان ایمان آرید.
فَآمَنَّا: و ما دعوت کننده را تصدیق کردیم در دعوت بتوحید و دین و جواب مثبت گفتیم.
فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا: یعنى بر ما پردهپوشى کن و در قیامت با عقوبت بر گناهان ما رسوایمان مکن.
وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا: و گناهان ما را برحمتت بریز.
وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ: یعنى ما را در جمله خوبان بمیران و با ایشان محشور فرما.
رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ: (و میگویند) خدایا آنچه از ثواب که بزبان پیامبران بما وعده دادى بما عنایت کن.
وَ لا تُخْزِنا: و ما را مفتضح و هلاک مکن.
یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ: یعنى تو بهشت را بمؤمنان وعده دادهاى و هرگز خلف وعده خود نمیکنى.
و این درخواست بر وفاى بعهد از خدا با اینکه مىدانند که خداوند وفا خواهد کرد از چند وجه ممکنست باشد:
۱- در مقام تضرع و اظهار بندگى (جبایى)
2- کلام بصورت مسئلت است ولى مراد خبر است: یعنى ما را با خوبان بمیران که نتیجهاش بهشت و وفاى بعهد … است.
۳- معنى و مراد دعاست و درخواست به اینکه ایشان را از کسانى قرار دهد که وعده بهشت داده شدهاند.
۴- آنها این مطلب را از رغبتى که به لطف خدا داشتند در خواست نمودند به اینکه وعدهاى که بایشان درباره نصرت بر کفار و اعلاء کلمه حق داده بود در وفاء بآن تعجیل فرماید زیرا باصل وعده خدا و وفاى الهى اطمینان داشتند ولى چون خداوند وقتى معین را براى نصرت خود معین نکرده بود و آنها مایل بودند که خداوند زودتر وفا کند یعنى نصرت خود را زودتر فرستد (از طبرى) وى گوید آیه مختص است به مهاجران که به پیغمبر مىگفتند: خدایا ما را بر حلم و صبر تو قدرت و توانایى نیست و مایل بودند هر چه زودتر نصرت الهى در رسد. طبرى این قول خود را بآیه بعد تقویت میکند که: فاستجاب لهم …
[سوره آلعمران (۳): آیه ۱۹۵]
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ (۱۹۵)[۲]
ترجمه:
خداوند دعایشان را مستجاب کرد. ما عمل هیچ عمل کنندهاى از مرد و زن شما را ضایع نخواهیم کرد که بعض شما از بعض دیگرید. پس آنان که مهاجرت کردند و از شهرها و دیار خود بیرون گردیدند و در راه من رنج و اذیت دیدند و کشتند و کشته شدند گناهان ایشان را کفاره خواهم داد و ببهشتهایى که در آن نهرها جارى است داخلشان خواهم کرد و براى پاداشى از جانب خدا و خداست که در نزد اوست سر انجام نیکو.
بیان آیه ۱۹۵
لغت:
۱- اضاعه: اهلاک.
ضیاع (ضاع یضیّع) هلاکت.
اضاع وضیع بیک معنى است و از این است ضیعه بمعنى قریه.
۲- هاجر از هجرت ضدّ وصل است.
مهاجرت از خانهاى بخانه دیگر یعنى ترک اولى براى دومى.
شأن نزول:
روایت است که ام سلمه پرسید چرا یا رسول اللَّه نام مهاجران مرد برده میشود ولى از زنان مهاجر نامى برده نمیشود که این آیه آمد.
بلخى گوید: آیه در درجه اول درباره مهاجران اصحاب پیغمبر است و بعد درباره هر کس که راه آنها را برود و متابعت کند.
تفسیر:
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ– یعنى خداوند مؤمنانى که ذکرشان گذشت جواب داد و دعایشان را اجابت کرد.
أَنِّی لا أُضِیعُ– یعنى باطل نمیکنم،
عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى- زن یا مرد.
بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ- که در نصرت و ایمان و دوستى از یکدیگر بشمار میروید لذا حکم من درباره همه شما یکسان است.
و در این آیه نیز ترغیب مردم است بر خواستن دعاهایى که در آیات پیشین است و اشاره است که آن دعاها یکى از راههاى عبودیت خداست.
فَالَّذِینَ هاجَرُوا– آنان که بمدینه هجرت کردند و فامیل کافر خود را رها نمودند
وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ– بدست مشرکان از شهر خود تبعید شدند.
وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی– و در راه اطاعت و عبادت و دین من اذیت کشیدند.
وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا– در راه خدا کشتند و کشته شدند.
لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ– یعنى گناهانشان را محو میکنم و عفو و رحمت و مغفرت خود را نصیبشان خواهم کرد و این آیه دلالت دارد که اسقاط عقاب تفضل و کرم الهیست.
وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ– یعنى به باغهاى بهشتى که از زیر درختان و کاخهایش نهرها جارى است داخلشان میکنم.
ثَواباً– یعنى بعنوان پاداش ایشان.
مِنْ عِنْدِ اللَّهِ- از طرف خدا بر اعمالشان.
وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ– یعنى نزد خدا از جزاء نیکو بر اعمال ایشان بقدرى زیاد است که بوصف و ادراک در نیامده و بقلبى خطور نکرده و چشمى ندیده است.
و گفتهاند: ثواب حسن و نیکو است از نظر دوام و سلامت از نقصان و کدورت و ملالت.
[سوره آلعمران (۳): آیات ۱۹۶ تا ۱۹۸]
لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ (۱۹۶) مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (۱۹۷) لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ (۱۹۸)[۳]
ترجمه:
رفت و آمد کسانى که کافرند در شهرها ترا فریب ندهد که تمتع و بهرهاى اندکست و سپس جایشان دوزخ میباشد که بد جایگاهیست و لیکن براى کسانى که از خدا ترسیدند بهشتهایى است که در آن نهرها جارى است که در آن ابدى و جاویدان خواهید بود و این یک نوع پذیرایى عالى است از خداوند.
بیان آیه ۱۹۶ تا ۱۹۸
لغت:
غرور: توهم سرور و خوبى درباره چیزى که خالى از اینهاست ولى هر توهمى غرور نیست زیرا توهم گاهى از ترس از چیزى پدید میآید که سبب میشود انسان از آن بپرهیزد و این توهم است و غرور نیست.
غرر نظیر خطر است و فرقشان اینست که غرر بهر صورت قبیح است زیرا غرر ترک اطمینان و یقین است در جایى که و در حالى که تحصیل اطمینان و یقین ممکن باشد.
ولى خطر گاهى و در بعضى صور نیکوست زیرا خطر از عظم و بزرگى است و رجل خطیر یعنى مرد بزرگ.
۲- متاع: سودى که زود لذت بخشد یا به اینکه لذت وجود پیدا کند یا از چیزى که وسیله لذت است ایجاد شود مثل مال و جاه و فرزند.
۳- مهاد: آنچه که انسانى در آن مسکن گزیند و آن را بستر خود گیرد.
۴- واحد ابرار برّ است.
شأن نزول:
آیه درباره مشرکان عربست که تجارت داشتند و از تجارت سود سرشار مىبردند.
یکى از مسلمین گفت دشمنان خدا در ناز و نعمتند و ما از گرسنگى در هلاکیم، پس این آیه آمد.
فراء گوید: یهود سفر و سیاحت میکردند و در ضمن سفر تجارت کرده مال بسیار تحصیل مینمودند و خداوند این آیه را فرستاد تا مؤمنان ببهره فراوان آنها حسرت نبرند.
تفسیر:
لا یَغُرَّنَّکَ– اى محمد خطاب به پیغمبر است و مراد دیگرانند.و گفتهاند: یعنى اى انسان مغرورت نکند،
تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا– تصرف و سیر و گشت کافران،
فِی الْبِلادِ– در شهرها سالم و سودمند و بى آنکه بر جرائم خود مؤاخذه شوند زیرا خدا میداند که این امر قابل غبطه و حسرت بردن نیست زیرا سرنوشت و جایگاه ابدى این کفار آتش است بواسطه کفرى که دارند، هیچ امرى که سرانجامش و پایانش دوزخ باشد خیر نخواهد بود.
مَتاعٌ قَلِیلٌ– سفر و تجارت و سودشان اندک و براى مدتى کوتاه است.
ثُمَّ مَأْواهُمْ– و سپس سرنوشتشان جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ– دوزخست و بد جایگاهى است.
لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ– لکن براى استدراک است که خلاف معنى قبل را یاد میکند و معنى چنین است: براى کفار عاقبت خیرى نیست بلکه خیر و سعادت خاص مؤمنان متقى است که اطاعت خدا کردند و ترک گناه نمودند.
لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ- این آیه شرح نعمتهاى متقیان است.
وَ ما عِنْدَ اللَّهِ- آنچه که از ثواب و کرامت نزد خداست.
خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ– از آنچه کفار با جهانگردى و تجارت کسب کنند بهتر است زیرا اینها بزودى فنا پذیرد ولى نعیم اخروى زوال پذیر نیست.
از ابن مسعود روایت شده که گوید: هیچ فرد خوب و بدى نیست جز اینکه مرگ برایش بهتر از زندگى است- اما خوبها بدلیل آیه شریفه (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ) و اما فاجران و بدان بواسطه قول خداوند (وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا …) که معنى آن گذشت البته اگر فاجر بر فجور خود باقى ماند.
[سوره آلعمران (۳): آیات ۱۹۹ تا ۲۰۰]
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۹۹) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۲۰۰)[۴]
ترجمه:
بعضى از اهل کتاب کسانیند که بخدا و آنچه بشما نازل شده و آنچه بخودشان فرود آمده ایمان دارند و در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را ببهاى اندک نمیفروشند آنانند که جزایشان نزد خداست و خداوند سریع الحساب است.
اى کسانى که گرویدهاید شکیبایى و استقامت کنید و براى مقابله با دشمن آماده شوید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید.
بیان آیه ۱۹۹
لغت:
۱- خشوع در اصل بمعنى سهولت است مشتق از خشعه: نرمى شن.
خاشع: خاضع بچشم.
خشوع: تذلل و اظهار خوارى خلاف تعصب.
شأن نزول:
در نزول آیه اختلافست: گفتهاند درباره نجاشى پادشاه حبشه است که در روز مرگش جبرئیل به پیغمبر تعزیت گفت و پیغمبر (ص) فرمود که بیرون شوید و بر بدن برادر خود که در غیر سرزمین شما فوت شده نماز گزارید و خود به بقیع رفت و از مدینه زمین حبشه بر او مکشوف شد و تابوت نجاشى را بدید و بر آن نماز خواند. منافقان گفتند باین مرد بنگرید که بر مردى حبشى و نصرانى که هرگز او را ندیده نماز میگزارد پس خداوند این آیه فرستاد- (از جابر و ابن عباس و انس).
و گفتهاند: درباره ۴۰ تن از مردان نجرانى از بنى حرث بن کعب و ۳۲ نفر از سرزمین حبشه و ۸ تن از رومیان آمده که مسیحى بودند و مسلمان شدند (از عطاء).
و گفتهاند که درباره جمعى از یهود آمده که مسلمان شدهاند که از ایشانند عبد اللَّه سلام و یارانش (از ابن جریح و ابن اسحاق).
و گفتهاند درباره همه مؤمنان اهل کتاب است زیرا آیه عام است.
تفسیر:
چون خداوند در گذشته ذم اهل کتاب کرد اینک جمعى از ایشان را که ایمان آوردند توصیف میفرماید.
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ: یعنى بعضى از یهود و نصارى.
لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ: یعنى بقرآن که بر شما نازل شده و بخدا ایمان آوردهاند.
وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ: یعنى بتورات و انجیل هم.
خاشِعِینَ لِلَّهِ: یعنى در برابر خدا با انجام طاعت اظهار ذلت و مسکنت میکنند.
ابن زید گوید: خاشع یعنى خائف و متذلل.
حسن گوید: خشوع: خوف خدا که همواره در دل باشد.
لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا: یعنى براى تحریف کتاب خدا عوضى ناچیز یعنى متاع اندک دنیا از خوراک و رشوه و مال نمىپذیرند چنان که دیگران کردند که در قبل ذکرشان شد (أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ …) أُولئِکَ: اینان که وصفشان را گفتیم.
لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ: یعنى اجر اعمال و طاعاتشان در نزد خدا ذخیره است تا در قیامت بایشان باز داده شود.
إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ: توصیف کردن حساب بسرعت از اینروست که خداوند جزاء و پاداش مستحقان را با طول حساب بتأخیر نمیاندازد زیرا او همه اعمال عباد را قبل و بعد از انجام مىداند و نیازى بشمارش عدد ذنوب ندارد که موجب کندى حساب شود.
و گفتهاند سرعت حساب از اینجاست که همه خلق را با هم حساب میرسد نه یکى یکى زیرا میتواند در وقت واحد با همه سخن گوید، هر کسى را بزبان مخصوص خودش- (از جبایى).
بیان آیه ۲۰۰
لغت:
۱- ربط: شدّ و بستن و بعداً براى هر کسى که در حصارى پناه گیرد و در آن از دشمنان بیرون حصار دفاع کند استعمال شده.
رباط: بصف کردن و آماده نمودن اسبان براى مقابله با دشمن.
تفسیر:
اینک خداوند پس از بیان حال مؤمن و کافر مردم را بر صبر بر طاعت و جهاد در راه خدا میخواند:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اى آنان که خدا و رسولش را تصدیق دارید.
اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا: در معناى این قسمت چند قول است:
۱- بر دین خود صبر کنید یعنى ثابت بمانید و با کفار صبورى کنید و در راه خدا با ایشان لشکر کشى کنید (از حسن و قتاده) و بنا بر این معنى چنین میشود:
صبر کنید بر طاعت خدا و ترک معاصى و با دشمن جنگ کنید و بر قتال ایشان در راه حق صابر باشید چنان که ایشان در راه جنگ بر باطل صابر هستند و لفظ «صابروا» از باب مفاعله براى اینست که بین طرفین و دو نفر است (یعنى شما صابر باشید در جنگ با ایشان چنان که ایشان در جنگ با شما صابرند).
و رباط نیز بمعنى مرابطه از باب مفاعله بین الاثنین است یعنى هر قدر و بهر شکل که ایشان براى جنگ با شما لشکر و مرکب آماده میکنند شما نیز براى جنگ با ایشان فراهم نمایید مثل آیه شریفه (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ …) که تفسیرش بیاید.و بر وعده من شکیبا باشید و با دشمنان من بقتال پردازید.
۳- یعنى صبر بر جهاد کنید و رابطوا یعنى براى نمازها یکى یکى آماده و منظم شوید- این از على علیه الصلاه و السلام و از جابر است و از پیغمبر اکرم روایت است که درباره بهترین اعمال از حضرت سؤال کردند فرمود:
کامل و خوب وضو گرفتن در بامدادان در هواى سرد و بنماز جماعت رفتن و انتظار نماز بعد از نماز و این رباط است.
و از حضرت باقر (ع) روایت شده که اصبروا یعنى بر مصائب شکیبا باشید و صابروا یعنى در برابر دشمن پا فشارى کنید و رابطوا یعنى بجلوى دشمن لشکر کشى کنید و این معنى با قول اول نزدیک است.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: یعنى از مخالفت اوامر خدا بترسید و بپرهیزید تا با نعمتهاى جاویدان رستگارى یابید.
و گفتهاند: یعنى از عذاب خدا بترسید به اینکه اوامرش را انجام دهید و از نواهیش بپرهیزید تا پیروز و رستگار شوید با رسیدن بآرزوهاى ابدى و اینست حقیقت فلاح.
این آیه جمیع آنچه را که براى مکلف لازم است در بردارد زیرا (اصبروا) شامل انجام عبادات و ترک معاصى است و (صابروا) شامل چیزهایى است که در برابر دیگرى باید انجام دهد مثل جهاد با دشمن و مهمتر از آن جهاد با نفس و (رابطوا) شامل دفاع از مسلمین و دین میشود و جمله وَ اتَّقُوا اللَّهَ شامل پرهیز از همه معاصى و محرمات و عمل بهمه اوامر و واجبات است و سپس پشت سر این اعمال و امور فلاح و نجاح و رستگارى است.
شب ۲۶ ماه مبارک صیام ۱۳۹۱ (پایان جلد چهارم) مطابق با ۲۴ آبان ۱۳۵۰ سید ابراهیم میر باقرى
______________________________________
[۱] سوره آل عمران آیه ۱۹۰ تا ۱۹۴ جزء ۴ سوره ۳
[۲] سوره آل عمران آیه ۱۹۵ جزء ۴ سوره ۳
[۳] سوره آل عمران آیه ۱۹۶ تا ۱۹۸ جزء ۴ سوره ۳
[۴] سوره آل عمران آیه ۱۹۹ و ۲۰۰ جزء ۴ سوره ۳