کیفیّت نزول وحى بر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم

868455

تلمیذ: راجع به کیفیّت نزول وحى برسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم است.آیا در هنگام وحى آیات قرآنیّه بر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و نزول آیات و اوامر و نواهى الهیّه، همیشه حال پیغمبر تغییر مى‏کرده؛ و از حال عادى خارج مى‏ شده‏ اند؛ و یا آنکه در بعضى از اوقات حال رسول خدا تغییر مى‏کرده است؟

چون در اثر وارد است که در حال وحى رنگ پیغمبر زرد و یا سفید مى‏شد؛ و بدن آن حضرت سنگین مى ‏شد؛ و مانند شخص بى ‏هوش و بى‏حال درمى‏ آمدند.و آیات الهیّه ‏اى را که نازل مى‏ شده است؛ آیا در حال افاقه براى مردم و براى کتّاب وحى مى‏خوانده‏اند؛ یا در همان حالت غیر عادى؟ و آیا کتّاب وحى پیوسته ملازم آن حضرت بوده ‏اند و فورا وحى را مى ‏نوشته ‏اند یا بعدا؟ ادامه مطلب

مطالب برگزیده کشف الاسرار و عده الأبرار

زمان استغفار

آن روز که مصطفى ص را خبر دادند که رفتن بسراى آخرت نزدیک است و مرکب بشریت وى را بحضرت الهیت نقل فرمودند. عزرائیل حاضر بود، رسول خدا وى را گفت: جبرئیل را کجا ماندى، گفت:- بآسمان نخستین مقدسان ملاء اعلى او را تعزیت میدهند، عزرائیل بحرمت بایستاد تا خود چه فرماید، جبرئیل در آمد، سید گفت:- یا جبرئیل ما حال امتى؟

حال امت من چیست، و کار ایشان گوى بچه رسید، جبرئیل گفت: یا سید چه دل مشغول دارى و چه اندیشه ‏برى، نه حق میگوید، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ‏، گفت:- یا جبرئیل چون من از میان ایشان بیرون شوم گوى حال ایشان چون بود؟ جبرئیل بحضرت عزت باز رفت و آخر آیت آورد، وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ‏،

یا سید! ملک جل جلاله میگوید: که تا استغفار کنند در زینهاراند از عذاب، گفت: یا جبرئیل ازان میترسم که اگر در استغفار تقصیر کنند؟ جبرئیل بحضرت عزت باز رفت و باز آمد و گفت: ملک تعالى و تقدس ترا سلام میکند و میگوید، هر که پیش از مرگ بیک سال عذر خواهد عذرش بپذیرم که من پذیرنده عذر خواهانم، نیوشنده آواز سائلانم، پوشنده عیب عیبیانم.

سید گفت: یا جبرئیل یک سال در عمر امت من بسیار بود مسامحتى بخواه، جبرئیل رفت و باز آمد گفت، میگوید: عز جلاله که یک سال با یک ماه آوردم، اگر یک ماه پیش از مرک توبه کنند بپذیرم، گفت: یا جبرئیل نیز خواهم که یک ماه بسیار است، جبرئیل آمد و یک ماه با یک هفته آورد و یک هفته با یک ساعت آورد، پس جبرئیل گفت: یا سید، ملک مى‏گوید: جل جلاله در آن ساعت که جان بنده بغرغره رسد اگر توبه کند بپذیرم و گناهش درگذارم، سید گفت: یا جبرئیل ازان میترسم که آن ساعت که هول مطلع تلخى جان کندن گرد وى در آید زبانش کار نکند و عذر نتواند خواست.

ادامه مطلب

نذر حضرت رهراء علیها السلام

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً.

ابن عباس گفت: این آیت در شأن امیر المؤمنین على (ع) فرو آمد و خاندان وى، و سبب آن بود که حسن و حسین علیهما السّلام هر دو بیمار شدند، رسول خدا (ص) بعیادت ایشان شد، با جمعى یاران، گفتند: «یا با الحسن لو نذرت على ولدیک نذرا» اگر نذرى کنى بر امید عافیت و شفاى فرزندان مگر صواب باشد.

على (ع) نذر کرد که اگر فرزندان مرا ازین بیمارى شفا آید و عافیت بود، شکر آن را سه روز روزه دارم،

پرسش و پاسخ از حضرت رسول اکرم (ص)

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَهً

امیر المؤمنین على (ع) گفت. در بعضى روایات، که: چون این آیت فرو آمد، یک دینار بصدقه دادم و ده سؤال از رسول خدا کردم.

گفتم:یا رسول اللَّه کیف ادعو اللَّه،خداى را جلّ جلاله چون خوانم و چگونه پرستم؟- گفت:«بالصدق‏ و الوفاء.»

عهدى که روز «بلى» با وى رفته بوفاى آن باز آیى و در گفتار و کردار خود صدق بجاى آرى. آنچه نمایى دارى‏ و آنچه گویى کنى و از آنجا که آواز دهى باشى.-

گفتم:«ما اسأل اللَّه»؟

مراتب نفس

قوله «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ» بدانک نفس را چهار رتبت است: اول نفس امّاره، پس نفس مکاره، سیم سحّاره، چهارم مطمئنّه.- نفس امّاره آنست که در بوته ریاضت نگذشته پوست هستى از وى بد باغت باز نیفتاده و با خلق خدا بخصومت برخاسته و هنوز بر صفت سبعیّت بمانده، پیوسته در پوستین خلق افتاده، همه خطبه بر خود کند، همیشه قدم بر مراد خود نهد، در عالم انسانیّت مى‏ چرد و از چشمه هوا آب می خورد، جز خوردن و خفتن و کام راندن چیزى دیگر نداند،ادامه مطلب

 

توضیح طوبی

ابن عباس گفت طوبى درختى است در بهشت اصل آن در سراى على بن ابى طالب (ع) و در هر خانه ‏اى و غرفه ‏اى از غرفهاى مؤمنان از آن شاخى.

و در خبرست از مصطفى (ص) پرسیدند که یا رسول اللَّه ما طوبى؟ طوبى چیست؟ گفت:«شجره اصلها فى دارى و فرعها على اهل الجنّه» درختى که اصل آن در سراى من و شاخه‏ هاى آن در سراى مؤمنان، وقتى دیگر از وى پرسیدند جواب داد:«شجره اصلها فى دار على و فرعها على اهل الجنّه»ادامه مطلب

توصیف دوزخ

دوزخ هفت درک است زبر یکدیگر، هر درکى را درى است که اهل آن درک بآن در درشوند:

درک اوّل جهنّم است- سمّیت جهنّم لانّها تتجهّم فى وجوه الخلق، این جهنّم جاى عاصیان امّت احمد (ص) است، ایشان که اهل توحیدند امّا گنه کارانند بقدر گناه ایشان را درین جهنّم‏ عذاب کنند و بعاقبت بیرون آیند و ببهشت شوند و عذاب ایشان از تبش آتش بود نه از عین آتش که درین درک عین آتش نباشد، فاذا خرج منها اهل التّوحید جعلت طبقا على سائر الدّرکات.ادامه مطلب

 

میراث حضرت آدم

فرزندان بر فراق پدر و مادر صبر توانند، امّا پدر و مادر بر فراق فرزندان صبر نتوانند، و ان اندوه فرزندان کشیدن و غم ایشان خوردن از آدم علیه السّلام میراث است بفرزندان، که آدم همه پدرى کرد هرگز پسرى نکرده بود، پس پدرى کردن گذاشت به میراث نه پسرى کردن، لا جرم فرزند آدم پدرى کردن دانند، پسرى کردن ندانند و ناچار پسر پدر را دوست دارد هم چنان پدر پسر را، لکن دوستى پدر از روى شفقت است و دوستى پسر از روى حشمت، و مردم بوقت ضجر حشمت بگذارند امّا شفقت بنگذارند، اگر پدر از پسر هزار جفا بیند هرگز مر او را دشمن نگیرد و پسر باشد که از پدر جفا بیند مر او را دشمن شود، زیرا که اینجا دوستى از حشمت است و حشمت با ضجر نماند و آنجا دوستى از شفقت است و شفقت بضجر برنخیزد.

کشف الاسرار و عده الأبرار سوره یوسف۸-۱۸

علت تکرار قصّه موسى(ع) در قرآن

و گفته‏اند تکرار قصّه موسى و ذکر فراوان در قرآن دلیل است بر تفخیم و تعظیم کار او و بزرگ داشت قدر او، اکنون بر شمر در قرآن ذکر و نواخت او تا بدانى منزلت و مرتبت او:

میقات موسى: جاءَ مُوسى‏ لِمِیقاتِنا؛

وعده موسى:وَ واعَدْنا مُوسى‏؛

طور موسى: آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ؛

درخت موسى: فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ.

آتش موسى: إِنِّی آنَسْتُ ناراً؛

مناجات موسى:وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا؛

شوق موسى: وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضى‏؛

غربت موسى: وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ‏:

قربت موسى: نادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ‏،

محبّت موسى‏ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی‏؛

اصطناع موسى: وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی‏

مادر موسى:وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏؛

ادامه مطلب

تاریخچه جمع آوری قرآن بیانات علامه طباطبایی

و أمّا راجع به جمع‏ آورى قرآن چون در زمان ابو بکر جنگ یمامه پیش آمد و بیش از چهارصد نفر از قاریان قرآن در آن جنگ کشته شدند، و احتمال مى ‏رفت که اگر یکى دو جنگ دیگر پیش آید و بقیّه قاریان در آن کشته شوند، بکلّى قرآن از بین برود؛ چون قرآن هنوز تدوین نشده بود.

لذا در زمان ابو بکر زید بن ثابت مأمور به تألیف و جمع ‏آورى قرآن شد و قرآن در این زمان جمع‏ آورى شد؛ تا زمان عثمان که در قرائت قرآن بواسطه اختلاف قرائات، اختلاف بسیارى در کیفیّت خواندن قرآن پیش آمده بود.

عبد الله بن مسعود به عثمان نوشت: بیائید و به درد قرآن برسید زیرا قرآن بواسطه کثرت اختلاف قرائت در شرف زوال است؛ و وضع قرائت قرآن اختلال پیدا کرده است؛ و عثمان هم باین سخنان ابن مسعود ترتیب اثر داد و به مرحله اعتبار گذاشت؛ و دستور داد قرآن‏هاى مختلفى را که نوشته بودند و در قرائات با هم مختلف بودند؛ همه را به مدینه آوردند و در مکانى جمع کردند و مانند تلّى شده بود.

این قرآن‏ها که روى لوح‏هاى تخته‏ ئى و از پوست آهو و روى استخوان کتف گاو و روى کاغذ نیز نوشته شده بود حجم بزرگى را تشکیل مى‏ دادند

ادامه مطلب

دکمه بازگشت به بالا
-+=