**حکایات بيان السعادة

شهید کردن حضرت رسول صل الله وآله ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطان علیشاه»

وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مستقرّ شد زینب دختر حارث بن سلام که دختر برادر مرحب بود یک برّه‏ى بریان به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هدیه نمود، قبلا پرسید که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست دارد گفتند: دست گوسفند را.

پس در آن سمّ بسیارى داخل کرد و بقیّه‏ى اعضا را نیز سمّى نمود و آن را خدمت رسول خدا آورد، وقتى آن را جلو رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گذاشت رسول خدا دست گوسفند را جدا کرد و یک لقمه از آن جوید و مسموم شد و بشر بن براء بن معرور نیز استخوان آن را گرفت و مسموم گشت.

پس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دست بردارید و نخورید که شانه‏ى این گوسفند به من خبر مى‏دهد که آن سمّى است؛ سپس زینب را فراخواند که او نیز اعتراف به سمّى بودن گوسفند کرد.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چه چیز تو را به این کار وادار کرد؟ زینب گفت: از قوم من چیزى به من رسیده که بر تو مخفى نیست، من پیش خود گفتم: من این برّه را سمّى مى‏کنم اگر او پیامبر باشد که مى ‏فهمد و خبر مى‏ دهد و اگر پادشاه باشد که من از دست او راحت مى‏ شوم.

سپس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از گناه او گذشت و بشر بن براء از همان خوردن گوشت سمّى مرد.

در آن هنگام که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مریض بود و در همان مرض از دنیا رفت مادر بشر به عیادت او آمد.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى مادر بشر غذایى که در خیبر من با پسر تو خوردم هنوز اثرش از بین نرفته و بر من غالب است و الآن وقت آن است رگ حیات من قطع شود و مسلمانان معتقد بودند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در عین اینکه خداوند او را به وسیله‏ى نبوّت مکرّر معزّز نموده بود شهید از دنیا رفت.

ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، ج‏۱۳، ص:۳۳۱  سوره فتح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=