**حکایات بيان السعادة

فتح خیبر ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده سلطان محمد گنابادی«سلطان علیشاه»

داستان از این قرار بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرچم را به عمر بن خطّاب داد و آنان که باید با او حرکت مى‏کردند حرکت کردند تا در مقابل اهل خیبر قرار گرفتند، (چون دفاع دلیرانه آنان را دیدند) عمر و اصحابش فرار کردند و پیش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله برگشتند: هر یک از عمر و اصحابش همدیگر را متّهم به ترس مى‏کردند.

وقتى به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را از کار عمر و اصحابش مطّلع نمودند فرمود: فردا پرچم را به دست مردى مى‏دهم که خدا و رسولش را دوست دارد، خدا و رسولش او را دوست دارند، ثابت قدم است، فرار نمى‏کند و بر نمى‏ گردد و مگر آنکه خداوند به دست او فتح و پیروزى نصیب ما کند.

وقتى صبح شد همه‏ى اصحاب خدمت حضرت صلّى اللّه علیه و آله آمدند و هر کس امید داشت که پرچم را به دست او بدهند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

علىّ بن ابى طالب کجاست گفتند: چشم او درد مى‏ کند، پس کسى را به دنبال على علیه السّلام فرستاد و على علیه السّلام خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله رسید، حضرت آب دهانش را بر چشم او مالید و دعا کرد، چشم على علیه السّلام خوب شد، به نحوى که گویى اصلا درد نداشته است.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرچم را به على علیه السّلام داد و فرمود: مستقیم برو و هیچ جا توقّف نکن و به عقب برنگرد تا به خیبر برسى و اهل خیبر را به اسلام دعوت کن و آنچه از حقّ خدا بر آنان واجب است خبر بده، به خدا سوگند اگر خداوند با دست تو یک مرد را به راه راست هدایت کند بهتر است از آنچه که زیر خورشید است.

پس على علیه السّلام به سوى خیبر حرکت کرد و مرحب در مقابلش آشکار شد، على علیه السّلام او را زد و سرش را شکافت و کشت و پیروزى به دست على علیه السّلام انجام یافت.

مسلم در صحیح این چنین آورده است:

از عامّه نقل شده که على علیه السّلام وقتى به قلعه نزدیک شد اهل قلعه بیرون آمدند، على علیه السّلام با آنان جنگ کرد و مردى از یهود ضربه‏اى به دست على علیه السّلام زد و سپر از دست على علیه السّلام افتاد، على علیه السّلام درب قلعه را به دست گرفت و آن را براى خود سپر قرار داد و در قلعه همچنان در دستش بود در حالى که او جنگ مى‏ کرد تا قلعه را فتح کرد و خداى تعالى به دست او پیروزى را نصیب مسلمانان کرد و سپس درب را از دستش بر زمین انداخت.

راوى مى‏گوید من خودم شخصا دیدم که من با هفت نفر دیگر هر چه کوشش کردیم درب قلعه را تکان دهیم نتوانستیم.

از عامّه نقل شده که على علیه السّلام روز خیبر در قلعه را حمل نمود تا مسلمانان بالاى آن رفتند و آن را فتح کردند در حالى که بعد از آن چهل مرد نتوانستند آن را بلند کنند.

و از وجه دیگرى روایت شده که هفتاد مرد بر سر آن جمع شدند و کوشش کردند که آن در را بر سر جاى خودش برگردانند.

از ابى لیلى روایت کرده‏اند که على علیه السّلام در تابستان و زمستان قبایى مى‏پوشید که دولا بود و وسط آن پر از پنبه و سنگین بود، در عین حال اصلا باکى از گرما نداشت.

راوى مى‏گوید: اصحاب من آمدند و این مطلب را براى من نقل کردند، گفتند: آیا در این مورد چیزى شنیده‏اى؟ گفتم: نه، پس گفتند: از پدرت بپرس که او با على علیه السّلام شب‏ نشینى مى‏ کرد، من از پدرم سؤال کردم و گفت: در این مورد چیزى نشنیده‏ ام، پس او پیش على علیه السّلام رفت و با او شب ‏نشینى کرد و این مطلب را از خود على علیه السّلام سؤال کرد. على علیه السّلام فرمود: آیا تو شاهد خیبرى نبودى؟ گفتم: چرا، فرمود: ندیدى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ابا بکر را فراخواند، با او پیمان بست و به سوى اهل خیبر فرستاد، أبو بکر رفت و با آنها مواجه شد و برگشت و همه‏ى جنگجویان‏ را نیز با خود برگردانید و شکست خورد و فرار کرد؟ گفت: بلى این قضیّه را دیدم.

على علیه السّلام فرمود: سپس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به سوى عمر فرستاد و از او پیمان گرفت و او را به سوى آن قوم فرستاد، او هم رفت و با قوم روبرو شد، جنگید، شکست خورد و متوارى شد.

پس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: پرچم را امروز به دست کسى مى ‏دهم که خدا و رسولش را دوست دارد، خدا و رسولش نیز او را دوست دارند و خداوند به دست او فتح مى ‏کند و او در جنگ ثابت قدم است و فرار نمى‏ کند پس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مرا فراخواند و پرچم را به دست من داد و سپس فرمود: بار الها او را از سرما و گرما کفایت کن و حفظ نما. و سپس از آن نه گرما در من اثر کرد و نه سرما.

صاحب مجمع گفته: همه‏ى این مطالب از کتاب «دلائل النبوّه» امام ابو بکر بیهقى است.

سپس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله قلعه ‏ها را همچنان یکى پس از دیگرى فتح مى‏ کرد تا به قلعه‏ى وطیخ و سلالم رسیدند که آخرین قلعه‏ هاى خیبر بود و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آنها را ده شب و اندى محاصره کرد.

ترجمه تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، ج۱۳، ص:۳۳۱  سوره فتح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=