حکایات كشف الأسرار و عدة الأبراركشف الاسرار و عدة الأبرار

حدیث شب معراج کشف الاسرار و عده الأبرار

شب معراج مصطفى علیه الصلاه و السلام شخصى را دید بر صورت عروسى آراسته گفت اى جبرئیل این شخص کیست؟

گفت دنیاست که خود را در دیده دون همتان مى‏آراید و امّت تو از هفتاد هزار یکى بود که جان خود را از عشق جمال او در طلب خدا باز خرد. و کسى را که همّت او همه دنیا بود ازو بوى قطیعت آید و نعوذ باللّه منه، دیگرى را همّت وى تا بعقبى رسد باغ و بستان و نعیم الوان‏ حور و قصور و ولدان و خیرات حسان بر دل وى همه آن گذرد و روزگار وى نشان آن دارد این حال مزدورست در بند پاداش مانده از حقایق مکاشفات و خلوت مناجات بازمانده.

سدیگر مرد آنست که همتى عالى دارد در دل رازى نهانى دارد دل او اسیر مهر و جان او غرقه عیان نه از دنیا خبر دارد نه از عقبى نشان بزبان حیرت همى گوید: اى یگانه یکتا از ازل تا جاودان اى واحد و وحید در نام و در نشان زنده‏مان کن بزندگانى دوستان بعین جمع‏مان زنده‏دار بنور قرب آبادان دوگانگى برگیر از میان و بر مقام توحیدمان فرود آر با مقرّبان.

سوره فاطر(الملائکه )۱-۱۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=